«تنها راه معقول پیش رو، بازگشت به راهبرد کمتر، اما بهتر است؛ یعنی بازگشت به خلوص، بازگشت به سادگی. سادگی کلید والاییست.»
رمس از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۹۵، رئیس بخش دیزاین شرکت براون بود و در این مدت، مجموعهای از محصولات دورانساز را معرفی کرد. او که اکنون (2025) ۸۴ سال دارد، دوران فعالیتش در براون، خود را بهعنوان یکی از مهمترین دیزاینرهای صنعتی قرن بیستم تثبیتکرد. دیزاینهای افسانهای او شامل ساعتها، ماشینحسابها، تجهیزات صوتی و مبلمان بودند. او موفقیتهای خود در براون را با کارهای همتای آلمانی خود، پیتر بهرنس -مربی معمارانی همچون میس فندرروهه و لوکوربوزیه- مقایسه کردهاست؛ بسیاری زیباییشناسی کمینهگرای او را الهامبخش دیزاین محصولات پرفروش اپل میدانند.
اظهارات اخیر او بر همان ارزشهایی تأکید دارد که در «ده اصل دیزاین خوب»، کتابش که اولین بار در اواخر دههی ۱۹۷۰ منتشر شد، مطرح کردهبود. این اصول ارتباط مستقیم ظاهر یک شیء را با کارایی بلندمدت آن مؤکد میکنند؛ اصولی که در دیزاین مبلمان مدولار او نیز، بهچشممیخورد. مجموعهای از آثار او در حال حاضر در موزهی دیزاین ویترا بهنمایش گذاشتهشدهاند.
الکس اندرسون: شما از پیشگامان پایداری در معنای عام کلمه بودهاید و همواره منتقد اسراف، اغتشاش بصری و سطحینگری در دیزاین. اکنون که مدتی است مفهوم پایداری در ارتباط با محیطزیست، وارد آگاهی جمعی شدهاست، این مسائل عامتر دوباره مطرح شدهاند. آیا با لنس هوزی، معمار و نویسنده در حوزهی زیباییشناسی و پایداری، موافق هستید که: «اگر چیزی زیبا نباشد، پایدار نیست. جذابیت زیباییشناختی… یک الزام زیستمحیطی است.»؟
دیتر رمس: زیباییای که منحصر به ظاهر شیء نبوده، هم مثالزدنی و هم سازنده باشد مطمئناً رابطهی آن محصول با کاربرش را تقویت و طولانیتر میکند و بدین ترتیب، منطقی محیطزیستی مییابد. در «ده اصل دیزاین خوب» نوشتهام که کیفیت زیباییشناختی یک محصول از کارایی آن جدانشدنیست، زیرا وسایلی که روزانه از آنها استفاده میکنیم بر محیط شخصی ما تأثیرگذارند و احساس خوشبختی ما را تحت تأثیر قرار میدهند. یک چیز تنها زمانی زیباست که بهخوبی ساخته شدهباشد.
البته درست است که معیارهایی عمومی برای زیبایی وجود دارند، از یکپارچگی (harmony) گرفته تا تضاد (contrast) و تناسب؛ اما حساسیتهای زیباییشناختی ممکن است فردبهفرد، بسته به مهارت، تحصیلات و آگاهی بسیار متفاوت باشند. به همین دلیل است که همیشه از بحث درباره «زیبایی» دوری جسته و در عوض، بر اهمیت آن کاربرمحوری، شفافیت و سادگی حداکثریای پامیفشارم که صرفاً محصول را برای مدت طولانیتری قابلتحمل کند! اما دستیابی به این سادگی بسیار دشوار است؛ حتی داوینچی هم به این معترف بود.
الکس اندرسون: آیا تضاد و تنش میان «کارکرد عملی مطلق» و «زیبایی انتزاعی ناب» هنوز هم در ایجاد جریانهای نوآورانهی دیزاین محصول مؤثر است؟
دیتر رمس: دیزاین همیشه باید بتواند آرام، هوشیار و روشنگرانه غافلگیرمان کند؛ ارزش عملی و زیبایی امروز، با یکدیگر سر ناسازگاری ندارند و احتمالاً در آینده هم نخواهندداشت. برای من، همواره، هم زیباییشناسی معتدل و هم عملکردی که تا سرحد امکان بهینه شدهباشد، مهم بودهاند. اگر بر زیبایی مهار کارکرد زدهشود، اشیاء خود را در مرکز توجه قرار نداده، در نتیجه پس از مدتی کوتاه، از نظر بصری غیرقابلتحمل نمیشوند! این ویژگیها علیرغم محدودیتهایی که در نوآوری ایجاد میکنند، چرخههای طولانیمدتی را برای استفاده از یک شیء رقم میزنند. واقعاً باید با دقت بیشتری بررسی کنیم که آیا مدام به چیزهای جدید نیاز داریم یا نه، من مدتهاست که بر ضرورت کمتر، اما بهتر تأکید دارم.
الکس اندرسون: هنرمندان، منتقدان و تولیدکنندگان دو مزیت کلیدی برای دیزاین صنعتی برشمردهاند: اول اینکه محصولات را مطلوبتر و سودآورتر میکند و دوم اینکه ذائقهی جمعی را بهبود میبخشد؛ به نظر میرسد شما مزیت سومی هم برای دیزاین صنعتی قائل هستید، اینکه دیزاین صحیح با تولید اشیائی که مردم آنها را دوست دارند و نگهشان میدارند مصرف بیهوده را کاهش داده، در نتیجه به محیط زیست کمک میکند. آیا فکر میکنید صنایع تولید کالاهای مصرفی بین این اهداف قدیمی و هدف جدید تعارضی میبینند؟
دیتر رمس: من کاملاً با آدولف بنه (منتقد آلمانی معماری و هنر) موافقم که ما بهجای تجمل، به راحتی نیاز داریم. او معتقد بود دیزاینی که واقعاً خوب باشد آب به آسیاب مصرفی نمیریزد که به معضل منابع جبرانناپذیر بیتوجه است و تخریب محیط زیست را سبب میشود.
صحبت دربارهی رشد پایدار کافیست؛ وقت آن است که اقدامی انجام دهیم! تنها راه معقول پیش رو، بازگشت به راهبرد کمتر، اما بهتر است؛ یعنی بازگشت به خلوص، بازگشت به سادگی. سادگی کلید والایی است.
الکس اندرسون: بسیاری از نویسندگان اشاره کردهاند که کارهای شما تحت تأثیر باهاوس بودهاست. با این حال، به نظر میرسد که درک کارهای شما بهعنوان تحققیافتهی وعدههای پیتر بهرنس -که بهعنوان اولین دیزاینر صنعتی جهان شناخته میشود و مربی معمارانی مانند میس فندرروهه، لوکوربوزیه و والتر گروپیوس بود- دقیقتر باشد.
در ابتدای دوران حرفهای خود، بهرنس اعلام کرد که در تلفیق و آشتی کاربرد عملی با زیبایی انتزاعی یک «کیفیت رهاییبخش» وجود دارد؛ به نظر میرسد بخشی از موفقیت او مرهون ازمیانبرداشتن این تضاد، با نتایجی جذاب و شگفتآور بودهاست. آیا در دوران فعالیت خود در براون، بین تلاشهای پیشروانهی بهرنس در شرکت AEG و اهداف دیزاین خود پیوستگیای احساس میکردید؟
دیتر رمس: در طول تحصیلم در کالج هنرهای کاربردی ویسبادن، البته کاملاً از فرهنگ باهاوس آگاه بودم. رئیس مؤسس این مدرسه، پروفسور هانس سودر، برنامهی درسی را بر اساس اصول باهاوس تنظیم کردهبود. الگوهای اصلی ما فندرروهه و گروپیوس بودند که هر دو نیز بهعنوان دستیار، زمانی در دفتر پیتر بهرنس کار میکردند.
پیتر بهرنس مابین 1907 تا 1914، در مدت نسبتاً کوتاه حضورش در AEG به عنوان مشاور هنری -یا بهتر، اولین دیزاینر صنعتی- فرصت یافت تا بخشهای مختلف این شرکت را شکلدهد. از نظر من، مهمترین موفقیت او غلبه بر تاریخگرایی و همچنین، عبور از سبک «هنر نو» بود که در آن زمان، بسیار رایج بود. دستاورد ماندگار او این بود که بهوضوح، نشان داد همکاری میان مدیریت ارشد و دیزاینر چقدر ارزشمند است.
وقتی در سال ۱۹۵۵ به براون پیوستم، محصولات این شرکت هنوز به دست مهندسان و دیزاینران فنی ساخته، توسط تیمهای فروش بررسی و تأیید میشدند. در سالهای اولیه، ما تلاش کردیم یک زبان دیزاین فروتنانهتر بهدستدهیم که از عملکرد محصول مایهگیرد و از زرقوبرق فریبندهی آن دوران برکنار باشد. این تغییر، تا حد زیادی به لطف درک و حمایت مدیریت ارشد -بهویژه خود اروین براون- از دیزاین امکانپذیر شد. از این نظر، اهداف دیزاین ما کاملاً با اهداف AEG همراستا بودند.
الکس اندرسون: آیا محصولاتی هستند که شما دائماً از آنها استفاده کنید و به شکل خاص از آنها لذت ببرید؟ یا محصولی که در نظر خودتان، آینهی تمامنمای اصول دیزاینی باشد که طی این سالها پروردهاید؟
دیتر رمس: خانهای که همسرم و من در آن زندگی میکنیم عمدتاً، با محصولات براون و ویتسو (Vitsoe) مبله شدهاست.
برای مثال، سیستم قفسهبندی همهگیر 606 ویتسو (Vitsoe 606 Universal Shelving System) را ۵۶ سال پیش دیزاین کردم و هنوز هم، با آن احساس راحتی میکنم. وقتی مدت زیادی با یک محصول دیزاینشده زندگی کنید، با نقصهای آن بهتر آشنا میشوید؛ بدین ترتیب میتوانید با اصلاح آن نقصها، مدت طولانیتری زنده نگهش دارید.