

سخت است باور کنیم که تصویر بالا عکسی از یک خانهی واقعی نیست، بلکه صرفاً تصوری دیزاینشده به وسیلهی نرمافزارهاست. بله، بسیار دور از ذهن است اما کاملاً حقیقت دارد! کریستوفر جانسون، دیزاینر سوئدی، با استفاده از نرمافزارهای سهبعدی، آپارتمانی مجازی خلق کرد و ماهها وانمود کرد مشغول بازسازی آپارتمان جدیدش است که بهتازگی به آن نقل مکان کرده است. برای جانسون این پروژه مانند یک آزمایش بود که از طریق آن مشتاق بود واکنش مخاطبینش را در اینستاگرام بسنجد، اینکه آیا آنها متوجه این مسئله میشوند که این خانه هیچگونه ماهیت فیزیکی ندارد یا خیر. او با به اشتراک گذاشتن مجموعهای از عکسهای رندر شده که داستانی از بازسازی خانه و چیدمان وسایل را روایت میکردند، هدفی جالب توجه را دنبال میکرد.
پروژهی تجربی جانسون با بازدید از یک اپارتمان 89 متری در استکهلم شروع شد. در ابتدا او یک ماکت دیجیتال بر اساس ابعاد واقعی خانه ساخت و سپس با الگوبرداری از آن، طرح کلیاش را شکل داد. تصاویر دیزاین شده قسمتهای مختلف خانه را به نمایش میگذاشتند که رفتهرفته با وسایل شخصی جانسون پر میشد. وسیلهها نیز نسخههای مجازی از پیش ساختهشدهای بودند که در فضا چیدمان شدند تا همهچیز واقعی جلوه کند. او حتی تا آنجا پیش رفت که از جزئیاتی مانند کاغذدیواری ترکخورده یا پریزهای برق که در آپارتمان واقعی وجود داشت، عکس گرفت و با استفاده از نرمافزارهای مدلسازی آنها را تکرار کرد. حیلههای جانسون به قدری متقاعدکننده بود که یک مجله بزرگ سوئدی خواستار عکاسی از آپارتمان شد؛ آپارتمانی که وجود خارجی نداشت. تصاویر خانه کنجکاوی همکارانش را نیز برانگیخته بود که او چگونه توانسته از پس خرید یک خانهی چندمیلیون پوندی، آن هم در مرکز استکهلم بربیاید. در طول پروژه، جانسون تلاش کرد با تمهیداتی فالوورهایش را تا جایی که میشود درگیر فرآیند بازسازی کند، برای مثال دربارهی اینکه چه رنگی برای نقاشی راهروها مناسب است نظرسنجی کرد یا وانمود کرد مشغول رنگ کردن یک میز عتیقهی گرانبهاست. در اواخر کار، جانسون سرعت بارگذاری تصاویر رندرشده را بسیار بیشتر کرد و به پروسهی بازسازی سرعت بخشید، همچنین رندرها را به طرز وحشتناکی با جزییات بسیار زیاد پر کرد تا تصویری ایدهآل از خانه ساخته شود. هدف از اینکار این بود که ببیند آیا مخاطبینش متوجه جعلی بودن این تصاویر و به دنبال آن، جعلی بودن آپارتمان میشوند یا خیر، اما هیچکدام هرگز متوجه نشدند!
جانسون با انجام این پروژه به دنبال این بود که هویت خانه را به عنوان ابزاری برای برقراری ارتباط، در رسانه های اجتماعی بررسی کند و تاثیر تصاویر رندر شده بر معماری داخلی را بسنجد. همچنین میخواست مهارتهای رندر خود را به چالش بکشد و ببیند آیا میتواند بیننده را متقاعد کند که این آپارتمان از نظر فیزیکی وجود داشته است؟
به عقیدهی او، امروزه ما در رسانههای اجتماعی در معرض مداوم جریان سیلآسای تصاویر هستیم و این مسئله بر دامنهی توجه ما، تاثیر زیادی دارد. این یعنی دیگر هر چیزی نمیتواند به راحتی نظر ما را به عنوان کاربران فضای مجازی جلب کند. بنابراین یافتن روشهای موثر برای جلب توجه سریع بیننده اهمیت فزایندهای پیدا میکند معماری داخلی هم تحت تاثیر این جریان ناگزیر به تغییر است. جانسون بر این باور است که دیگر این جنبههای فیزیکی فضا نیست که در اولویت قرار می گیرد، بلکه آنچه بیش از هر چیز ارزش دارد توانایی فضای داخلی برای داشتن عملکردی بهتر در تصویر است. اینطور به نظر میرسد که گویا تصویر هر چیز قابل اعتناتر از خود واقعیاش است. در معرض مداوم چنین تصاویری قرار گرفتن ایدهآلهای دست نیافتنی ایجاد میکند و به تدریج بر تجربهی فیزیکی ما از فضاهای پیرامونمان اثر منفی میگذارد. افراد بیشتر تمایل دارند هر بخش از خانهشان را به شکلی ارائه کنند که مطلوب ذائقهی رسانههای مجازی است. این ذائقه همان چیزی است که از آن با نام "زیباییشناسی اینستاگرامی" یاد میکنند. در این پلتفرم، تصاویر بیش از آنکه برآمده از هویت و شخصیت یک فضا، یک فرد یا حتی یک شی باشند، باید بتوانند بازتولیدکنندهی این زیباییشناسی مسلط باشند تا مورد اقبال واقع شوند.
در فرنیچر فر استکهلم 2023 ، جانسون از پروژهاش با نمایش یک نقش برجسته که تصویری دوبعدی از خانهی خیالیاش بود، رونمایی کرد. این نقش برجسته تصویری مسطح از آپارتمان مجازی او بود که با کمک نرمافزار مدلسازی دیجیتال Rhino و یک ماشین CNC ساخته شدهبود. از یک خانهی تمام عیار تنها یک تابلوی بیرنگ و لعاب تخت به نمایش گذاشته شد تا هرچه بیشتر غیرواقعی بودن آن مکان را به رخ بکشد. جانسون امیدوار بود که بتواند توجه ما را به تصاویری که از خانههایمان در رسانههای جمعی به اشتراک میگذاریم تا از طریق آن، نسخههای ایدهآلی را از خودمان نمایش دهیم، جلب کند. شاید بهتر باشد نسبت به استاندارهای دور از واقعیتی که ساخته و پرداختهی این زیباییشناسی نوظهور است، آگاهتر باشیم و بدانیم فضاهای زندگی واقعی ما نمیتواند حول محور این قواعد دستنیافتنی شکل بگیرد.
