

دنبالکردن ریشه و تبار یک مفهوم برای درک آن بسیار حیاتی است. دیزاین نیز همانند دیگر مفاهیم در تاریخ، مسیری آمیخته با تئوری و عمل را پیموده است و تا به امروز به یکی از مؤثرترین رویکردها برای نیازهای انسانی، نوآوریهای فناوری و استراتژیک زمان ما تبدیل شده است.
فهرست کردن همه عوامل تأثیرگذاری که منجر به درک معاصر از تئوری، فرآیند و عمل دیزاین شده است، عملاً غیرممکن است. تحلیلگران کسب و کار، مهندسان، دانشمندان و افراد خلاق، چندین دهه، تبار نوآوری را مطالعه کردهاند. ایده اولیه تفکر طراحی به دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ برمیگردد، اگرچه این ارجاعات بیشتر در چارچوب معماری و مهندسی بودند؛ یعنی زمینههایی که برای دستوپنجه نرم کردن با محیطِ بهسرعت در حال تغییر آن دوران، تلاش میکردند.
اما جنگ جهانی دوم تأثیر عمیقی بر تفکر استراتژیک داشت و از آن زمان تاکنون راههای جدیدی برای حل مشکلات پیچیده دنبال شده است. در واقع، میتوان گفت این بحران بزرگ جهانی بهطور اساسی روشی را که ما در مدیریت، تولید و طراحی صنعتی در دنیای مدرن به کار میگیریم، تغییر داد. بیایید نگاهی به تاریخچه تفکر دیزاین بیندازیم و ببینیم که داستان از این نقطه به بعد چگونه پیش میرود.
در دهه ۱۹۶۰، جامعه روشها و فرآیندهای علمی را در برای درک هر جنبهای از دیزاین به کار میگرفتند؛ اینکه یک پدیده یا یک محصول چگونه کار میکند و تحت تأثیر چه چیزی قرار میگیرد.
نایجل کراس - استاد بازنشسته مطالعات دیزاین در اُپن یونیورسیتی، انگلستان – چالشی را که در اوایل دهه ۱۹۶۰ شروع شد در مقاله "دیزاین روشهای شناخت: رشته دیزاین در مقابل علم دیزاین" (۱۹۸۲) بررسی میکند. کراس به بیانیههای باکمینستر فولر ، فنشناس رادیکال، اشاره میکند که در آن به «دهه علم دیزاین» پرداخته است:
«[فولر] خواستار «انقلاب علم دیزاین» مبتنی بر علم، فناوری و عقلگرایی برای غلبه بر مشکلات انسانی و زیستمحیطی شده است. وی معتقد بود این مسائل با سیاست و اقتصاد قابل حل نیست.»
- نایجل کراس، ۲۰۰۱
مبارزه در طول این دهه ادامه یافت و تلاشهای بیشتری برای ورود این رشته به علوم عقلی و در نهایت علمی کردن دیزاین انجام شد.
-ابداع اصطلاح "مشکلات هولناک"
در اواسط دهه ۱۹۶۰، هورست ریتل به طور گسترده در مورد موضوع حل مسئله در دیزاین نوشت و صحبت کرد ... بهطوریکه او به عنوان نظریهپرداز دیزاین شناخته میشود که اصطلاح "مشکل هولناک" را برای توصیف مسائل چندبعدی و بسیار پیچیده ابداع کرد. ریتل بهطورخاص بر این موضوع تمرکز کرد که چگونه میتوان از روشهای دیزاین برای مقابله با مشکلات هولناک استفاده کرد و اینکه چگونه این روشها بر کار بسیاری از متخصصان دیزاین و دانشگاهیان آن زمان تأثیر داشتند.
مشکلات هولناک در قلب تفکر دیزاین جای دارند زیرا دقیقاً همین مشکلات پیچیده و چندبعدی هستند که به یک روش مشترک برای بهدستآوردن درک عمیق از نیازها، انگیزهها و رفتار انسانها نیاز دارند.
هربرت سایمون ، دانشمند شناختی و برنده جایزه نوبل، اولین کسی بود که در کتاب خود با عنوان «علوم امر مصنوع» در سال ۱۹۶۹ از دیزاین بهعنوان یک روش تفکر یاد کرد. او سپس در دهه ۱۹۷۰ به ارائه ایدههای بسیاری پرداخت که امروزه بهعنوان اصول تفکر دیزاین در نظر گرفته میشوند.
به عنوان مثال، سایمون در مورد نمونهسازی سریع و آزمایش از طریق مشاهده صحبت کرده است - مفاهیمی که هسته بسیاری از فرآیندهای معاصر دیزاین را تشکیل میدهند، از جمله دو مرحله اصلی در فرآیند تفکر دیزاین. سایمون در اوایل سال ۱۹۶۹ موضوع نمونهسازی را برجسته کرد. او در کتاب خود مینویسد:
"بهمنظور درک سیستمها، آنها باید ساخته شوند و رفتارشان مشاهده شود."
- هربرت سایمون
تحقیقات اولیه آلن نیول و کلیف شاو در زمینه هوش مصنوعی در نرمافزار شطرنج، مانند کارهای هربرت سایمون، منجر به درک بهتر دیزاین بهعنوان روشی برای تفکر شد.
علاوه بر این، بخش بزرگی از کار آنها متمرکز بود بر توسعه هوش مصنوعی و اینکه آیا میتوان اشکال تفکر انسانی را باهم ترکیب کرد- موضوعی که امروزه در دنیای دیزاین بسیار رایج است.
رابرت اچ. مک کیم ، استاد بازنشسته مهندسی مکانیک نیز در کتاب خود در سال ۱۹۷۳ با عنوان «تجربیات در تفکر بصری» به مفهوم تفکر دیزاین اشاره کرد. تفاوت مک کیم با سایمون در این است که او را بهعنوان یک هنرمند و مهندس توصیف میکنند - او انرژی خود را بیشتر بر تأثیر تفکر بصری بر توانایی ما برای درک اشیاء و حل مشکلات متمرکز کرد. کتاب مک کیم جنبههای مختلف تفکر بصری و روشهای دیزاین مورد استفاده برای حل مشکلات را برمیگزیند. او بر ترکیب حالتهای تفکر چپ و راست مغز تأکید میکند تا شکلی جامعتر از حل مسئله ایجاد کند. ایدههایی که در کتاب او مورد بحث قرار میگیرد، در نهایت زیربنای روششناسی تفکر دیزاینی است که امروزه از آن استفاده میکنیم.
... پایان بخش اول