نوشته رابرت گرودین، ترجمه مریم پوراسماعیل، انتشارات مشکی
چاپ دوم، ۱۴۰۱، انتشارات مشکی، ۲۵۳ صفحه
«دیزاین و حقیقت» کتابی خواندنی اما پرابهام است. با این همه خواندن آن برای هر کسی که به دیزاین علاقمند است، بهویژه به بنیانهای فلسفی و اخلاقی آن، توصیه میشود. رابرت گرودین بهتفصیل تشریح میکند که دیزاین (محصول، معماری، شهری، منظر، سیستمهای علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی)، زیربنای همه کارهایی است که ما انجام میدهیم. «دیزاین نابترین تمرین مهارت انسان است... هر دیزاین جدید یک مکاشفه است که حقیقت خاصی را در مورد رابطه ما با یکدیگر و طبیعت متبادر میکند».
کتاب «دیزاین و حقیقت» از داستان دیزاین مراسم چای ژاپنی توسط سننوریکیو آغاز میشود. این مراسم از لحاظ تاریخی آکنده از سازوبرگ قدرت و زرقوبرق و مختص اشرافزادگان و نجبا بود. اما این استاد چای قرن شانزدهمی آن را به مراسمی سرشار از آئین سادگی، برابری و کمال تبدیل کرد. متأسفانه محبوبیت و نفوذ فزاینده سننوریکیو باعث شد تا فرمانده جنگ، تویوتومی هیدهیوشی، به او فرمان هاراکیری بدهد چرا که استاد به دلیل نوشیدن چای دیرتر به قرار ملاقات با او رسیده بود. این داستان از این موضوع حکایت دارد که اصرار گرودین بر توان دیزاین، حتی در زندگی روزمره قرن شانزدهمی هم بهخوبی عیان و پذیرفتهشده بود.
این کتاب به دو بخش تقسیم شده است: بخش اول-«ادای احترام به ریکیو: دیزاین، حقیقت و قدرت» و بخش دوم با عنوان «ادای احترام به واساری: دیزاین، دانش و انرژی». در بخش اول به بررسی دیزاین و ارتباط آن با بازار میپردازد و ادعا میکند که دیزاین بازگوکننده حقیقت است به شرطی که در بازار و قدرت حل نشود. در بخش دوم مفهوم دیزاین را میگستراند و پای آن را به حوزههای سیاسی، اجتماعی و روانشناختی باز میکند: «هم خودآگاه و هم ناخودآگاه، که در آن جهان ذهنی خود را دیزاین میکنیم». فصلهای منفصلی هم وجود دارد با عناوین «دیزاینهای تاریکی» و «سنگ گور جفرسون: دامنههای استعاری دیزاین» که به نظر میرسد بیشتر تقبیح و تقدیر از دو شخصیت در تاریخ بود: اولی مارتین هایدگر و دومی تامس جفرسون.
گرودین در این کتاب عمدتاً نوشتاری موعظهگونه دارد. اما از طرف دیگر نسبت به همه جا بودن دیزاین و استحاله شدن آن در همه زمینهها، از هنر گرفته تا سیاست و پول، سرگردان است. او در جایی دیزاین را مهمترین ابزار انسان برای رهاییبخشی معرفی میکند و در جایی دیگر اعتراف میکند که دیزاین نهتنها محدودیتهایی دارد بلکه ممکن است خود به وسیلهای برای سلطه تبدیل شود. گرودین معتقد است «دیزاین انرژی را شکل، سامان و مجرا میدهد و نیروهایی را تقویت میکند که در نبود دیزاین ممکن بود در بیسامانی به هدر بروند...دیزاین تحقق یافته، مدولی از دانش تجسمیافته است و بسیاری از این دانش به کلمات قابل ترجمه است».
گرودین در فصل به فصل، خواننده را به یک غوغای فکری، کاوش و مقایسه جنبههای بسیار متفاوت دیزاین در طول قرنها و فرهنگها دعوت میکند. در چند صفحه اندک، او سریعاً از مرگ سننوریکیو به برتری دیزاین موتورسیکلت نورتون دومیناتور نسبت به سیتروئن ژیان، که در پاریس در سال ۱۹۶۰ با آن تصادف کرد، میجهد. او جگوار XKE (۱۹۶۱-۱۹۶۸) را بهعنوان «جوهر» انرژی دیزاین و فورد ادسل (۱۹۶۰-۱۹۵۸) را بهدلیل «اوردیزاین برای جذابیت در بازار انبوه» به عنوان نقطه مقابل آن تشریح میکند.
بحث رابطه فرم و عملکرد از طریق مقایسه مبلمان چارلز ایمز و یک جام کریستالی اتوره سوتساس توضیح داده شده است. گرودین میگوید: «اینگونه تغییرات به این دلیل رخ میدهد که دیزاین میانجی خلاقیت و اقتصاد است. میدان انرژی ایجاد شده توسط یک دیزاین معین در میدان انرژی بزرگتر یعنی بازار واقع شده است». در نهایت، به گفته گرودین، طراحی مظهر یک سرشت اخلاقی یا یک «شعر» یا یک «تنفروش» است چرا که در میدان انرژی بازار واقع شده است.
به نظر میرسد، در هزارتوی دیزاین، هیچ کسی ناشناخته باقی نمانده است. در میان دهها نفری که در بالا به آنها اشاره شد، میتوان به چرچیل، مینورو یاماساکی، هایدگر، مارکوس اورلیوس، فرانسیس بیکن، سیمون ویل، ویترویوس، ماکیاولی، شکسپیر، سوفونیسبا آنگویسولا، کاستیلیونه، سقراط، بوکاچیو، باهاوس، توکویل و سیسرو حتی لو دابز و هیتلر اشاره کرد. اوباما، جورج بوش و تدی روزولت هر کدام جایگاهی دارند. حتی بیسبال به عنوان یک دیزاین اجتماعی در زمان صورتبندی میشود.
تا اواسط کتاب همه چیز منطقی به نظر میرسد. اما در میانهی قسمت دوم، گرودین راه خود را گم میکند. او تجربیات ناخوشایند شخصی خود در مشاوره شرکتها درباره چگونگی بهبود ساختارهای مدیریتی را بازگو میکند. اینکه یک مدیرعامل، بیانیه پیشنهادی گرودین را رد کرده است، به این دلیل که او فعالیت شرکت را با بیانیهای اخلاقی تعریف میکند، شاید خواندنی باشد، اما روایت بزرگترِ نویسنده خستهکننده و ظاهراً خودخواهانه میشود. تصور او مبنی بر اینکه آشپزی شکلی از دیزاین است و میتواند «مهارتی رهاییبخش» باشد، قابل پذیرش است، اما آیا واقعاً باید بدانیم که راه رفتن سگ او چگونه به "دیزاین زمان" او کمک میکند؟ در نهایت، کتاب در پنجاه صفحه آخر متوقف میشود. از جایی که مفصل تشریح میکند که چگونه برنامه روزانهاش شامل طیفی از سطوح فکری از شکسپیر تا لابرادور رتریور و طیفی از چالشهای دیزاین از برنامه درسی تا ساندویچ بوقلمون دودی است».
در سال ۱۵۲۵ فردریکو گونزاگا، حاکم مانتوآ، هنرمند جولیو رومانو را برای ساخت و تزئین کاخ خود دعوت کرد. گرودین این را با فرآیند طراحی مرکز تجارت جهانی مقایسه میکند. نکته این است که گونزاگا به رومانو اجازه داد تا آنچه را که برای آن زمین مناسب است طراحی کند، در حالی که دیزاین اولیه و سادهتر مینورو یاماساکی برای منهتن جنوبی توسط نهاد بسیار بزرگتر اداره بندر، و در نهایت بسیار کمتر امنتر، رد شد. مابقی شرح ماوقع است. گویا، اینجاست که خواننده با رویکرد و دانش دیزاین گرودین تهییج میشود. بهاینترتیب گرودین خوانندگان را برمیانگیزد تا به این فکر کنند که طراحی واقعاً چگونه زندگی ما را اداره میکند.