شارلوت پِریَن (۱۹۰۳–۱۹۹۹)، متفکر و دیزاینری رادیکال بود که در طول عمر خود تلاش کرد دیزاین عالی را در دسترس همگان قرار دهد. او با آمیختن بینشهای اروپایی و آسیایی، برخی از مهمترین مبلمانهای قرن بیستم را خلق کرد. پِریَن باور داشت دیزاین بهتر به معنای زندگی بهتر است و بدین سبب، باید بخشی از تجربهی انسانی باشد تا به ساخت جامعهای بهتر کمک کند.
این معمار و دیزاینر فرانسوی از تحسینشدهترین چهرههای دیزاین مدرن است. آثار او شامل ساختمانها، فضاهای داخلی و انواع مبلمان است که همه و همه از دیدگاههای سیاسیاش درخلال آشفتگیهای اواسط قرن بیست، متأثر بودند.
شارلوت در پاریس، در محیطی هنری متولد شد؛ والدینش خیاط بودند. استعداد هنری او از کودکی آشکار بود و بعدها توانست از مدرسهی اتحادیهی مرکزی هنرهای تزیینی پذیرش بگیرد و بدینترتیب در سالهای ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۵ به تحصیل در رشتهی دیزاین مبلمان پرداخت. برخلاف تصور همگان، سبک زندگی او با مسیر خشک مینیمالیستی تفاوت داشت. او زیر نظر استادان مشهوری مانند آنری راپن (تصویرگر آرت دکو) و موریس دوفغن از کارگاه مبلمان «لا مهتریس» آموزش دید. در ۲۲ سالگی، آثارش در نمایشگاه بینالمللی پذیرفته شد و آویزهای دیواریاش در فروشگاه گالری لافایت بهنمایشدرآمد.
در کار پریَن عناصری عمیقاً انسانی وجود داشت. او معتقد بود دیزاینِ خوب باید مقرونبهصرفه و کاربردی باشد. او در آثارش مرز بین دنیای مکانیکی، فضای داخلی و دنیای ارگانیک بیرونی را محو میکرد. برای الهام گرفتن به سواحل نرماندی میرفت و از تکههای چوب و سنگی که دریا صیقلشان دادهبود، عکس میگرفت. در آثار او، مرزها، موانع و قراردادهای ایدئولوژیک، فیزیکی و زیباییشناختی پیوسته در حال تغییر و تحول بود.
در مقالهای با عنوان «هنر زندگی» نوشت: «گسترش هنر سکونت، هنر زندگی است. زندگی در هماهنگی با عمیقترین انگیزههای انسان و محیطی که اطراف خود میپذیرد، شکل میگیرد.»
نقطهی عطف زندگی پِریَن، دیزاین بوفهی ذخیره و سرو نوشیدنی در سال ۱۹۲۷ برای سالن پاییزی (Salon d'Automne) بود. این دیزاین، پاسخی مدرن به دیزاینهای تزیینی و چوبی زمان خود بود که به نظر او پرزرقوبرق و قدیمی میآمدند. بازسازی این فضا با آلومینیوم، کروم و شیشه در طبقهی بالای آپارتمانش، اقدامی جسورانه محسوب میشد. او از نمایشگاههای خودروی شانزهلیزه الهام گرفتهبود تا از هنرهای تزیینی سنتی پاریس فاصله بگیرد.
اولین برخورد او با لوکوربوزیه چندان دلگرمکننده نبود. خواندن آثار لوکوربوزیه برای پِریَن مانند زلزلهای فکری بود و دربارهی آنها میگفت: «هر آنچه آموختهبودم را نابود کرد.»؛ در اکتبر ۱۹۲۷، وقتی برای کار در دفتر او درخواست داد، پاسخ لوکوربوزیه این بود: «ما اینجا کوسن گلدوزی نمیکنیم». با این وجود، پس از دیدن آثار او در سالن پاییزی، نظر لوکوربوزیه تغییر کرد و پریَن استخدام شد.
پریَن در کنار پیر ژانرت، پسر عموی لوکوربوزیه، شروع به کار در استودیو کرد. محیط کار ساده و محقر بود، بهنحویکه او مجبور بود پاهایش را در روزنامه بپیچد تا حین کار، از سرما در امان بماند. این همکاری مسیر او را به سمت کار با تیمی بینالمللی از افراد خلاق و بااستعداد هموار کرد؛ از جمله دو معمار ژاپنی، کونیو مائکاوا و جونزو ساکاکورا، و معمار سوئیسی آلفرد راث.
صندلیهای اولیهی او نمونههایی از مینیمالیسم ظریف بودند. او صندلی B301 که مناسب گفتگو بود، صندلی راحتی LC2 گراند کنفورت، صندلی گردان Siège Pivotant و صندلی راحتی B306 را در این دوران دیزاین کرد. صندلی B306 با لولههای دوچرخه و پوست اسب، نسخهای مدرن و بیپیرایه از مبل غش (Fainting Couch) قرن هجدهمی بود.
پریان بر عملکردهای چندگانه تأکید داشت. میزهای کوچک ششضلعی و مربعی او را میشد برای تشکیل یک میز ناهارخوری بزرگ ترکیب کرد. همچنین نیمکت Cascade را طوری دیزاین کردهبود که در صورت نیاز، با بوفه ترکیب میشد تا واحدهای ذخیرهسازی مدولار ایجاد کند.
پریَن تا سال ۱۹۳۷ با لوکوربوزیه کار کرد، اما همزمان با اوجگیری افراطگرایی در اروپا، گرایشهای اجتماعیاش پررنگتر شد. او در پروژههایی برای ارتش رستگاری فرانسه و پاویون سوئیس شرکت کرد و به دیزاین مبلمانی ارزان برای تولید انبوه پرداخت. در جنگ جهانی دوم، با ژان پرووه در دیزاین پادگانها همکاری کرد و در سال ۱۹۴۰ به دعوت وزارت بازرگانی ژاپن برای مشاوره در دیزاین صنعتی به توکیو رفت.
پس از بمباران پرل هاربر، راه بازگشت بر او بسته شد. در ویتنام ازدواج کرد، دختری به نام پرنته داشت (که بیش از ۲۵ سال با او همکاری کرد) و میان حملات آمریکا، ویتنامیها و ژاپنیها زندگی کرد. آسیا تأثیری ماندگار بر آثار او گذاشت. دیزاین ژاپنی و فلسفهی سادگی در کتاب چای اثر کاکوزو اوکاکورا، تأثیری عمیق بر او داشت که تا سالها بعد، در آثارش نمایان بود.
در ۹۰ سالگی، برای باغ یونسکو در پاریس، یک خانهی چای ژاپنی دیزاین کرد. او پس از پایان جنگ، با نوآوری در تکنیک و مواد اولیه از موادی مانند فرمیکا و تختهی چندلایه بهره میگرفت و بر ساخت سریع و بادوام پروژههای عمومی تأکید داشت.
از دیگر پروژههای تأثیرگذار او میتوان به پروژههایش برای سازمان ملل، دفاتر ایر فرانس و اقامتگاه اسکی مریبل اشاره کرد. یکی از مهمترین پروژههایش مجموعهی اسکی قلهها(Les Arcs ) بود؛ جایی که ساختمانهای او در بستر طبیعی خود جای میگرفتند و با دیزاینی پلهپله، اینگونه مینمود که در دل کوه فرومیروند؛ آمیزهی دیزاین و طبیعت بیجان.
پِریَن، زنی با جایگاهی یگانه در تاریخ دیزاین است. به گفتهی فِلاوین گایهیار، رئیس بخش دیزاین کریستی اروپا، «سادگی و کیفیت ذِنمانند آثار او» کیفیات معماری معاصر را داراست. او افزود: «هیچ زن دیگری به اندازه پرین همپای استادان آن دوره - پرووه، کوربوزیه و ژَنره - پیش نرفتهاست.»
نمایشگاه «شارلوت پِریَن: زندگی مدرن» در موزهی دیزاین لندن، نخستین مرور جامع آثار او در بریتانیا طی ۲۵ سال اخیر بود که با تکیه بر آرشیو شخصیاش در پاریس، نگاهی تازه به مسیر خلاقانهی او میانداخت. این نمایشگاه نهتنها دوران مدرنیته را بازخوانی میکرد، بلکه مفهومی تازه از زن بودن در دنیای دیزاین را مطرح میساخت؛ جایی که پِریَن، علیرغم حاکمیت مردان بر صحنهی معماری و دیزاین قرن بیستم، با جسارت و نوآوری جایگاه خود را تثبیت کرد.
نمایشگاه به سه بخش تقسیم شدهبود: نخست، معرفی پِریَن بهعنوان یک مدرنیست (عصر ماشین)؛ دوم، چرخش او بهسوی فرمهای ارگانیک طبیعت (طبیعت و همآمیزی هنرها)؛ و سوم، آشتی این دو گرایش (دیزاین مدولار برای زندگی مدرن).
«من معتقدم که آشنایی با هر آنچه پیش از ما بوده، ضروری است و به تمام اعصار و سنتهایشان احترام میگذارم. سنت را همچون زنجیرهای میبینم که آخرین حلقهی آن، قرن گذشته است و ما به آن حلقه، حلقهای دیگر از قرنی که در آن زندگی میکنیم، میافزاییم.» — هالی بروبَک، «مدرنیستِ بازکشفشده»، نیویورک تایمز
پِریَن اغلب ترجیح میداد خود را «معمار داخلی» معرفی کند که این امر برآمده از تمایلش به «ساختن از درون به بیرون» بود. او باور داشت مبلمان و معماری باید با هم دیزاین شوند تا به «هنر زندگی» منجر شوند - مفهومی که بیش از هر چیز مناسب زندگی در قرن ۲۱ است. او در هر مقیاسی دیزاین میکرد، از مبلمان گرفته تا مجتمعهای پیچیدهی اسکی، و هدف اصلیاش آن بود که دیزاین خوب را در دسترس هر تعدادی از مردم که میسر باشد، قرار دهد. این دیزاین خوب از احترام به آموزههای گذشتگان و برهمکنش اشیاء نشأت میگرفت.
او گرچه مسیر دیزاین خود را در هنرهای تزیینی شروع کرده بود، خود را بهعنوان یک مدرنیست بروز میداد و بدین ترتیب، آثاری گوناگون از غرب تا شرق را در وحدتی منسجم گردهمآورد - نوعی «همآمیزی هنرها» که از مفهوم art de vivre یا «هنر سکونت» الهام گرفتهبود.
«در هر چیزی هنر وجود دارد؛ خواه یک کنش باشد، یک گلدان، یک ماهیتابه، یک لیوان، یک مجسمه، یک جواهر یا حتی یک شیوهی بودن.»
شارلوت پِریَن، زندگی آفرینش (نیویورک: انتشارات موناکلی، ۲۰۰۳)، صفحه ۲۳۷
منابع
https://www.christies.com/en/stories/10-things-to-know-about-charlotte-perriand-906f59edca164411bb65d67b3959f52c
https://www.dezeen.com/2019/07/12/les-arcs-architecture-charlotte-perriand-50-years/
https://anise.gallery/charlotte-perriand-the-modern-life/