سال 1954 در مجلهی خانهی زیبا[i] مقالهای به قلم الیزابت گوردون[ii] منتشر شد. این نوشته به طرح یک سؤال اساسی میپرداخت: چرا نمایشگاه جدید دیزاین اسکاندیناوی[iii] تا به این اندازه برای آمریکا مهم است؟ گوردون در ادامه این سؤال را نیز مطرح میکند: چرا وسایل خانهی آنها تا به این اندازه خوب دیزاین شدهاست و برای ما -آمریکاییها- نیز سرشار از معناست؟ پاسخ توأمان که به بررسی وجوه زیباییشناسانه میپرداخت، سویههای سیاسی نیز داشت. پاسخ گوردون از این قرار است: زیرا مردم اسکاندیناوی عمیقاً دموکرات هستند. همهی این اشیاء و وسایل از دریچهی نگاه یک اسکاندیناویایی هم دیزاین خوبی دارند. درست است که دیزاین آنها از دل خانههای اسکاندیناوی و از شرایط ویژهی زیست خودشان برآمده اما به این دلیل که با نگاه به زیبایی طبیعی و اینکه تا چه حد برای زندگی انسان مفید هستند و نیازهایش را برطرف میکنند دیزاین و ساخته شدهاند، برای هر فردی در هر مختصاتی از نقشهی جهان که باشد میتوانند جالب توجه، زیبا و البته کارآمد باشند.
ریشههای باور به دموکراسی در اسکاندیناوی بسیار به زمانی پیشتر از شکلگیری احزاب مختلف سیاسی و انتخابشان به عنوان سیستم سیاسی حاکم بر یک منطقه باز میگردد. اگر کوتاه بنگریم، این حوزه به لحاظ تاریخی هرگز تجربهی فئودالیسم را نداشته است. به این دلیل که در نسبت با تراکم جمعیت، زمین به فراوانی یافت میشده و برای همگان در دسترس بوده، همچنین حوزهی اسکاندیناوی از دو منظر قومی و زبانی دارای همگنی قابل توجهی در ادوار مختلف بوده و بدینوسیله توانسته است پدیدهای به نام اعتماد اجتماعی را در خود تثبیت کند. در واقع همهی این نکاتی که ذکر شد بستر و پایههای ظهور و رشد سیستمی به نام سوسیال-دموکراسی[iv] را در اسکاندیناوی فراهم کرد. سوسیال-دموکراسی در واقع نسخهای از سوسیالیزم است که هدفش برقراری عدالت اجتماعی از خلال پاسخگویی به نیازها و مطالبات جمعی و به رسمیت شناختن حقوق فردی است.
ظهور جنبشهایی نظیر مدرنیسم، مینیمالیزم و کارکردگرایی در کنار اصلاحات سیاسی در شکل بخشیدن به دیزاین اسکاندیناوی به شکلی که امروز باز میشناسیمش، بسیار اثرگذار بودهاست. فهم درست از پدیدههای تاریخی، سیاسی و فرهنگی به عنوان نیروهای درونی یک جامعه، اولویتهای دیزاین را نیز بیش از پیش بر ما آشکار میسازد. خصیصهنمای سبک دیزاین اسکاندیناوی مولفههایی نظیر سادگی و کارآمدی در کنار تولید انبوه است که ضمن برخورداری از کیفیت، برای همگان مقرونبهصرفه هم باشد. این اصول را در دیزاین دموکراتیک نیز میتوان یافت. مفهوم دیزاین دموکراتیک اولین بار توسط دیزاینر فرانسوی فیلیپ استارک[v] معرفی شد. بر مبنای دیزاین دموکراتیک، محصول دیزاین باید قابل ارائه و در دسترس برای همگان باشد، به عبارت دیگر یک محصول حتی اگر توسط دیزاینری سرشناس دیزاین شده باشد باید قیمتی اقتصادی داشته و منحصراً برای قشر خاصی از جامعه تولید نشده باشد. احترام به محیط زیست، پایداری محصولات و بهینه بودن پروسهی تولید نیز از بنیانهای مهم رویکرد دموکراتیک به دیزاین است، بنابراین اگر بر این باوریم که زیربنای هویت دیزاین اسکاندیناوی در نسبت تنگاتنگی با مفهوم دموکراسی قرار گرفته به این دلیل است که این سبک از دیزاین بستری است که افراد به طور مساوی بدون تعصب یا بی عدالتی طبقاتی میتوانند از آن بهرهمند گردند.
از دل چنین دیدگاههای دموکراتیکی روش جدیدی از زندگی سربرمیآورد که غایتش به ارمغان آوردن رهاییبخشی برای هر فرد و در نهایت برای یک جامعه است. به باور الن کی[vi]، در دیزاین اسکاندیناوی بارها شاهد ارجاع به نور و اهمیت آن در فضای خانه هستیم، نه فقط به عنوان توصیهای برای دیزاین داخلی، بلکه به عنوان استعارهای از روشنگری و دگرگونی. برای حرکت به سوی عدالت و زیبایی، باید «اجازه دهیم که نور به خانه سرازیر شود». از نظر او پیشرفت اخلاقی و اجتماعی از خانه آغاز خواهد شد، بنابراین همه مردم باید بتوانند محیطی زیبا، دلپذیر و راحت برای خود ایجاد کنند. اگر زیبایی در معنای دموکراتیکش در خانه وجود داشته باشد، زندگیها و به دنبال آن جامعه دگرگون خواهد شد. از همین رو هر شیء مستقل در خانه، از گلدان کوچک روی میز گرفته تا کاناپهای چهارنفره، باید بتواند فرصتی برای بروز و حیات داشته باشد. اشیاء خانه همزمان که روح خالقشان را در خود جای دادهاند، سبک زندگی ما را نیز میسازند پس نباید در ازدحام وسایل ناکارآمد گم شوند. فضای خانه باید جایی باشد که بتوان به راحتی در آن مشارکت داشت، فضایی بهتر برای رشد و نمو.
دیزاین دموکراتیک، یک ضرورت عملگرایانه در دنیای امروز است. دیزاینهایی که فقط برای افراد منتخب، نخبگان فرهنگی، هنری و تجاری به کار میروند اگر برای میلیاردها نفر با درآمد متوسط غیرقابل دسترس باشند، چه سودی دارند؟[vii] یک کیف دستی گوچی، یک آشپزخانه Fiore di Cristallo، یک ساعت Patek Philippe هرگز به اندازهی امروز بیفایده نبوده است. دیزاین لوکس، در عین جذابیت، به ما کمکی برای حل مسائلی که هر روزه با آنها دست و پنجه نرم میکنیم نمیکند، هرگز فقرا را از فقر بیرون نخواهد آورد و بیعدالتی و نابرابری را حل نخواهد کرد. دیزاینهای مجلل بهویژه به میزانی که امروزه تولید میشوند، به قیمت انقراض گونههای جانوری، از بین رفتن منابع طبیعی، گرمایش زمین، آلودگی و استثمار نیروی کار تمام میشود. بنابراین چه زمانی بهتر از امروز برای یک رویکرد دموکراتیک و سادهتر به دیزاین؟
[i] House Beautiful
[ii] Elizabeth Gordon
[iii] اشاره دارد به نمایشگاهی با عنوان "طراحی در اسکاندیناوی" که حدفاصل سالهای 1954-1957 در آمریکا و کانادا برگزار شد.
[iv] Social Democracy
[v] Phillipe Stark
[vi] Ellen Key :فیلسوف و نظریه پرداز دیزاین
[vii] Martin Brown