بنیان عادات و رفتارهای ما برخاسته از کودکی ماست. نحوهی مواجههی کودکان با دنیای پیرامونشان، شخصیت بزرگسالی آنها را میسازد. میدانیم که کودکان به شدت متاثر از سبک زندگیشان هستند بنابراین دقت و ریزبینی برای ساخت محیطی مولد برای رشد و پرورش آنها ضروری است. در یادداشتهای پیش دربارهی سبک زندگی مینیمالیستی و مزایای آن صحبت کردیم. در این یادداشت مینیمالیزم را به طور مشخص در نسبت با کودکان بررسی میکنیم.
بر کسی پوشیده نیست که فضای فیزیکی و حقیقی اطراف ما تا چه حد بر ذهنمان اثرگذار است. شدت این تاثیر بر کودکان چندبرابر هم میشود چرا که ذهن کوچکشان در حال شکلگیری است و همه چیز برایشان تجربهای نو و دست اول به حساب میآید. ظرفیت ذهنی و روانی کودکان با بزرگسالان بسیار متفاوت است. آنها نسبت به محرکهای اطرافشان واکنش شدیدتری دارند و به همین دلیل هم توجه به جزییات اشیایی که کودک ما را احاطه میکنند بسیار مهم است. فضاهای شلوغ که گوشه گوشهشان با وسایل مختلف پر شدهاست، تمام فضای ذهن کودک را اشغال میکنند و جایی برای ورودیهای جدید باقی نمیگذارند. کودک نمیداند بر چه چیزی و چگونه تمرکز کند و بیش از آنکه به واسطهی کیفیت ارتباطیاش با جهان هویت یابد، گویی با تعداد اسباببازیها، لباسها و اثاثیهی اتاقش معنا مییابد. داشتن اشیای کمتر به فرزند ما این امکان را میدهد که روی چیزهایی که واقعا مهم هستند تمرکز کند و کمتر برایش حواس پرتی ایجاد شود. یادگیری و تجربهورزی بخش زیادی از فضای ذهن یک کودک را به خودش اختصاص میدهد بنابراین هرچه کودک متمرکزتر و آرامتر باشد، توانایی درک، دریافت و تحلیل بالاتری خواهد داشت. کودکان باید دور از هرگونه تنش و اضطرابی باشند و در محیطی آرام و امن پرورش یابند پس بهتر است برای رنگ دیوارهای اتاق و اشیا کاربردی مورد نیازشان، از رنگهای خنثی و آرامشبخش بهره ببریم.
فراهم کردن یک محیط مینیمالیستی برای رشد و تربیت کودکان تاثیرات مثبت زیادی بههمراه دارد. یکی از مهمترین نتایج چنین تصمیمی، افزایش خلاقیت و توسعهی تخیل کودک است. اشیا کمتر، کودک را به استفاده از تمام امکان های یک وسیله برای خلق بازیهای متعدد تشویق میکنند. شاید شما هم شاهد لحظههایی بودهاید که کودکی با یک شی بسیار ساده ساعتها سرگرم ماندهاست. ذهن کودک بسیار جستجوگر است، چهارچوبمدار نیست و آزادانه به هرکجا که میخواهد سفر میکند. متاسفانه در مسیر رشد کودک، نه تنها چنین ویژگیهایی تقویت نمیشوند، بلکه ریشههایش رفته رفته کمجان شده و گاهی هم کاملا خشکانده میشود. با زنده نگه داشتن روحیهی کاوشگری و پرورش آن، میتوانیم به خلاق ماندن ذهن کودکمان کمک کنیم. تعداد کم وسایل سرگرم کننده و نحوهی دیزاین آنها حتی بر استقلال کودک تاثیر میگذارد. کودک به فضایی بیخطر برای تجربه نیاز دارد. او باید بتواند مستقل از والدینش توانایی بازی کردن، وقتگذرانی و برقراری ارتباط داشته باشد، باید بتواند برای مسائلش راهحل بیابد و تا آنجا که میشود، به معنای واقعی از مغزش کار بکشد.
اتاقهای خلوت با وسایل محدود، شاید انتخاب مرسومی برای کودکان نباشد. اما فراموش نکنیم که ما بزرگسالان هستیم که الگوی مصرف را برای کودکان میسازیم. مینیمالیزم با تاکید بر پرهیز از هر چیز غیر ضروری، مروج الگویی از مصرف است که برای طبیعت و منابع آن احترام قائل است. ما نسبت به آیندهی کودکان مسئول هستیم، بنابراین سبک زندگی آنها باید با نگاهی به آیندهی حیاتشان بر کرهی زمین شکل بگیرد. اگر فرزند ما از کودکی، نیازهایش را بر خواستههایش ترجیح دهد و بر کیفیتها و تجارب تمرکز کند، آنچه که در اختیار دارد، برایش ارزش و معنای بیشتری خواهد داشت. به این ترتیب بسیار محتملتر است که در آینده از مصرف بیرویه دوری کند و نابودی محیطزیست برایش به مسئلهی مهمی بدل گردد.
ایجاد فضایی مینیمالیستی برای کودک باعث میشود تا تجربهی احساس شادی و رضایتمندی او وابسته به وسایل و داراییهای مادیاش نباشد، از استرس و کلافگی بهدور باشد و بتواند برای اهداف مهمترش بدون حواسپرتی، زمان بیشتری بگذارد و در نهایت با گشودگی، مراحل بعدی زندگی را پشت سر بگذارد.