هرچه جهان بر تأثیر زیستمحیطیِ محصولات صنعتی آگاهتر میشود، مصرفکنندگان بیشتر و بیشتر بهدنبال محصولات دوستدار محیطزیست هستند و از آن استقبال میکنند. صنعت مبلمان نیز از این قاعده مستثنا نیست. در بسیاری از کشورهای پیشرو در صنعت مبلمان، برنامهریزی چرخه طراحی، تولید و عرضه مطابق با اصول توسعه پایدار یکی از دغدغههای اصلی طراحان و صنعتگران است. چرا که این چرخه موجب کاهش دورریز و پسماند صنعتی، مصرف بهینه مواد اولیه و در نهایت حفاظت از محیطزیست و سیاره ما میشود.
الف- اهمیت ایدهپردازی و دیزاین: رویکرد پایداری از مراحل اولیه خلق یک محصول شروع میشود، یعنی در فرآیند دیزاین. دیزاینی ساده که از مواد اولیه کمتر اما بادوامتر و تجزیهپذیر استفاده کند و به انرژی کمتری برای تولید نیاز دارد، میتواند بنیانهای یک محصول پایدار را پایهریزی کند. بنابراین دیزاین با رویکرد توسعه پایدار نیازمند همنشینی دانشهای دیزاین، متالوژی و صنایع است تا در کنار یکدیگر پایدارترین طرحها را بیافرینند.
ب- مواد اولیه پایدار: مواد اولیه بسیار موضوعی حیاتی است. اگرچه هیچ مادهای بهترین نیست، اما برخی مواد پایدار و برخی دیگر ناپایدار است. استفاده از مواد خام ارگانیکی که دسترسپذیر و قابل بازیافت است و بهراحتی برای ساخت وسایل دیگری قابلیت استفاده مجدد دارد، بهترین گزینه برای مواد خام یک مبلمان است. همچنین بهصرفهبودن و قابل تعمیر بودن این مواد بسیار بر پایداری آن تأثیرگذار است.
بهعنوان نمونه، چوب مادهای است که بیش از صد سال سازندگان مبلمان کیفیت آن را تأیید کردهاند. در بسیاری از کشورها نظیر حوزه اسکاندیناوی چوب انتخاب طبیعی استادکاران بوده است چرا که دسترسپذیرترین ماده خام و در عین حال برگشتپذیرترین به طبیعت است. همچنین محصولاتی که از این ماده تولید میشوند کمترین دورریز را دارند و در صورت وجود دورریز ۱۰۰ درصد آن تجزیهپذیر است.
لازم به ذکر است، چنانچه در سیاستهای کلان زیستمحیطی جایگزینیِ درختهای بریدهشده لحاظ نشده باشد، استفاده بیرویه از چوب آسیبهای جدی زیستمحیطی به بار میآورد. اما در هر صورت چوب را میتوان از پایدارترین مواد خام برای تولید مبلمان به حساب آورد.
ج- پارچه رومبلی: منسوجات و پارچههای دوستدار محیطزیست به بخش مهمی از صنعت مبلمان تبدیل شدهاند. از پشم بهعنوان مادهای که سالها در این صنعت به کار گرفته شده است تا دیگر منسوجات خلاقانهای که امروز در صنایع نوآور تولید میشوند. به عنوان نمونه در بسیاری از کشورها از بطریهای پلاستیکی بازیافتی نخ مخصوصی تولید میکنند که در صنعت مبلمان نیز استفاده میشود. جمعآوری پسماندهای معمولی که اغلب در زبالهها دفن میشود و استفاده مجدد آنها برای مواد خام قابلاستفاده گامی بزرگ به سوی آیندهای پایدار است.
د- پرهیز از مواد سمی: در تولید مبلمان اغلب از مواد شیمیایی مضر استفاده میشود؛ پوششها، چسبها و دیگر مواد مورد استفاده در مبلمان، حتی پس از استفاده، از خود گاز ساطع میکنند. به این فرآیند، گاززُدایی میگویند که برای انسان و محیطزیست خطرناک است. برای تولید مبلمان پایدار میبایست تمامی مواد مورد استفاده، عاری از فرمالدئید و دیگر موادی باشند که اشتعال را به تأخیر میاندازند. ترکیبات آلی فرار (VOC)، فومها، چسبها و رنگهای پایه آب یا طبیعی گزینههای مناسبتری به جای این مواد سمی هستند.
ه- بومی بودن مواد اولیه: ارزیابی هر بخش از زنجیره تأمین محصول به عنوان یک اقدام راهبردی برای بهینهسازی هزینهها، همیشه برای کسبوکارها از اولویت بالایی برخوردار بوده است. استفاده از مواد بومی نهتنها هزینههای تأمین مواد اولیه بلکه مصرف انرژی و انتشار کربن را تا حد زیادی کاهش خواهد داد. چرا که فاصله مبدا تا کارخانه و در نتیجه حملونقل بسیار کمتر خواهد بود.
و- بادوام، ماندگار و چندکارکردی بودن مبلمان: مبلمان پایدار باید با در نظر گرفتن کارآمدی طراحی شود. طرحهایی پایدار هستند که بادوام، ماندگار و چندکارکردی باشند. طراحی مبلمان بر اساس مد روز یا خواست بازار که غیرقابل تعمیر و احیاء است با اصول پایداری مغایرت دارد.
ز- بستهبندی پایدار: سالهاست که پلاستیکهای یکبار مصرف مانند فوم پلیاستایرن و پوششهای پلاستیکی حبابدار برای بستهبندی مبلمان معمول شده است. اما بستهبندیهای تجدیدپذیر و بازیافتی، که اتلاف انرژی در حمل و نقل را کاهش میدهند و پس از استفاده بازیافت میشوند، میتوانند به پایداری محصولات مبلمان کمک قابلتوجهی کنند. حتی امروزه از نوعی قارچ که در طول یک هفته رشد میکنند محصولی تولید کردهاند که برای بستهبندی بسیار مناسب است.
یکی از بزرگترین چالشها در طراحی مبلمان پایدار، ایجاد تعادل بین پایداری، هزینه و زیبایی است. اغلب این تصور وجود دارد که هزینه تمامشده مواد اولیه و فرآیندهای تولید پایدار بیشتر است و مبلمان غیرپایدار نسبت به مبلمان پایدار زیباتر یا مدرنتر است. اگرچه این ذهنیت در حال تحول است زیرا روز به روز طراحان بیشتری پایداری را در دیزاینهای خود گنجاندهاند، اما تا رسیدن به وضعیت مطلوب مسیری طولانی در پیش داریم.
برای مقابله با این چالش، طراحان و تولیدکنندگان میتوانند بر تولید مبلمانی تمرکز کنند که هم پایدار و هم از نظر زیباییشناختی چشمنواز باشد. یکی از راهحلها تمرکز بر تولید طرحهای ماندگار و همیشه بهروزی است که برای سالهای طولانی خواهان خواهند داشت. این را میتوان به طور کلی از طریق طرحهای ساده و ظریف که چندعملکردی و کاربردی هستند محقق کرد. با اجتناب از روندهای مد روز میتوان مطمئن بود که مبلمان برای سالها زیبا خواهد بود.
تجربه نشان داده است که اثاثه ساختهشده از موادی که تعمیر یا احیاء آنها دشوار است، اغلب دور ریخته میشوند. در وهله اول چنین وسایلی نباید تولید شوند. متریال تعمیرپذیر و قابل تعویض میبایست جایگزین مواد کامپوزیتی، گچ یا بتنی و همچنین رنگهای غیرعادی یا روکشهای فوقالعاده براق شود چرا که بازسازی این متریالها آسان و مقرونبهصرفه نیستند و بهسرعت غیرقابلاستفاده میشوند.
وقتی صحبت از حملونقل میشود، اندازه مبلمان بسیار مهم میشود. مبلمان ممکن است عریضتر از درب ساختمان یا آسانسور حمل بار باشد، که میتواند چالش مهمی برای مصرفکنندگان و حتی صاحبان کسبوکار ایجاد کند. برای رفع این مشکل، طراحان و تولیدکنندگان میتوانند مبلمانی تولید کنند که بهراحتی حملونقل و مونتاژ شود. استفاده از طرحهای مدولار که میتوانند به راحتی جدا و دوباره سرهم شوند یا انتخاب موادی که سبک وزن و آسانحمل هستند، از گزینههای بسیار مناسب برای حل این چالش است.
مصرفکنندگان امروز تمایل دارند تولیدکنندگانی که از آنها خرید میکنند، به مسائل محیطزیست و پایداری آگاهتر باشند. طراحان و تولیدکنندگان با اولویتدادن به سبکهای ماندگار، مواد خام بادوام و سهولت حملونقل، میتوانند مبلمانی تولید کنند که در عین چشمنوازی و کاربردی بودن، دوستدار محیطزیست و سیارهای باشد که در آن زندگی میکنیم.
اما این نکته را فراموش نکنیم که هیچ صنعتی بهطور مجزا نمیتواند به مسائل متعدد مرتبط با پایداری و وابستگیهای متقابلی بپردازد که بخشی از یک سیستم بسیار پیچیده اقتصادی است. به همین دلیل است که همکاری بین صنایع در مقیاس جهانی برای دستیابی به توسعه پایدار بسیار ضروری به نظر میرسد.
امروزه شاهد دستور کار و آگاهی مشترک نسبت به راهحلهای نوآورانه هستیم. راهحلهایی مانند کاهش پسماند و مواد سمی، صرفهجویی در مصرف انرژی و منابع طبیعی و در یک کلام افزایش آگاهی جمعی از تأثیر فردی و تجاری ما بر محیطزیست. این عزم مشترک بسیار امیدبخش است و به شکلدهی اهداف پایداری ما کمک میکند اما برای تحقق زیستی پایدار مشارکت حداکثری تمامی حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ضروری است.