این متن ترجمهای است از مقاله «تئوریپردازی صندلی: تاریخ، فرهنگ و دیزاین» که در سال ۲۰۲۴ توسط Inas Alkholy نوشته و در EVOLUTIONARY STUDIES IN IMAGINATIVE CULTURE منتشر شدهاست.
این ترجمه در سه بخش و در قالب پرونده «صندلی بهعنوان بیانیه» ارائه خواهدشد.
دیزاین صندلی باید از نظر زیستمحیطی آگاهانه، از نظر فرهنگی حساس، نوآورانه و از نظر منطقی جسورانه باشد. ماتئو گوارناکیا، دیزاینر سیسیلی، روی پروژهای بینفرهنگی در زمینه دیزاین صندلی و عادات نشستن کار کرد تا دیزاین را بر اساس درک فرهنگی، نه بر اساس روندها، پیشنهاد دهد و هر فرهنگ را از طریق صندلیای که نمایانگر یک عمل اجتماعی است، به نمایش بگذارد (آوف، ۲۰۲۱). او به بررسی سنتهای فرهنگی مختلف، از جمله دینامیکهای ترتیبات نشستن جمعی و استفاده از مواد و تکنیکهای بومی برای تولید صندلیها پرداخت. علاوه بر این، او احساس کرد که باید تحقیقات انجام دهد و به طور مستقیم تأثیر جهانیشدن بر دیزاین در میان نسلهای بعدی دیزاینرها، تولیدکنندگان و معماران را مشاهده کند (لاتینز، ۲۰۱۹).
کرانز (۱۹۹۸، صفحه ۵۶) در مورد فرهنگ صندلی و میز صحبت کرد که در قرن شانزدهم محبوب شد و اظهار داشت که این فرهنگ گزینههای متنوعی از تمدنهای باستانی مصر، بینالنهرین، یونان و روم تا اتاقهای ناهارخوری امروز را به وجود آورده است. علاوه بر پاهای فرودآمدهای که دارند، صندلیها از نظر فیزیکی جذاب بوده و منعکسکننده بدن انسان هستند. کرانز با این فرضیه موافق بود که صندلی نمایانگر غربیشدن است و نماد مدرنیزاسیون و پیشرفت است.
بحث در مورد فرهنگ نشستن روی زمین و صندلیها
در مورد مزایای سلامتی فرهنگ نشستن روی زمین بحثهای زیادی وجود دارد که در برخی مناطق روستایی در آسیا، آفریقا و خاورمیانه رایج است، جایی که مردم برای دلایلی غیر از وضعیت اقتصادیشان روی تشکها، فرشها یا حصیرها روی زمین مینشینند، میخورند و میخوابند. سنتها، عادات، آیینها، مراسم مذهبی و محدودیتهای فضایی دلایل فرهنگ نشستن روی زمین در خانههای کوچک هستند. نشستن طولانیمدت روی صندلی باعث کاهش جریان خون میشود زیرا عضلات اصلی پشت از کار میافتند. این امر به نوبه خود با افزایش خطر بیماریهای قلبی عروقی مرتبط است (براون، ۲۰۲۴). نشستن و خوردن روی زمین میتواند به هضم کمک کند، کنترل حجم غذا را تسهیل کند و شکرگزاری و تواضع را ترویج دهد. این حالت همچنین با آرامش ذهن و بدن از طریق استراحت فیزیکی همراه است. با این حال، کسانی که از «فرهنگ نشستن روی زمین» حمایت میکنند، تمایل دارند که از این نکته غافل شوند که خوردن و نشستن روی زمین میتواند برای سالمندان، افرادی که استخوانهای شکسته و رباطهای ضعیف دارند و کسانی که التهاب مفصل زانو دارند، دردناک و خطرناک باشد.
این مطالعه تحلیل جامعی از جنبههای تاریخی صندلیها ندارد، زیرا بدنه قابل توجهی از ادبیات علمی در این زمینه موجود است. با این حال، این مطالعه به بررسی برخی دیزاینهایی میپردازد که بر تکامل دیزاین صندلی تأثیر گذاشتهاند. از نظر تاریخی، صندلی به عنوان نمادی از پرستیژ اجتماعی خدمت میکرد. صندلیها در مکانهای خاص نقشی فراتر از آسایش فیزیکی داشتند و مفهومی از طبقهبندی اجتماعی را نمایان میکردند (آکادمی دیزاین ملی، بدون تاریخ). به گفته هس و کیس (۲۰۱۴)، اولین شیء نشیمن شناختهشده به ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد در اسکارا برا اسکاتلند برمیگردد، جایی که صندلیهای سنگی و مجسمههای دو اینچی زنان باردار که روی صندلیهای چهارپایه نشسته بودند، نماد افتخار محسوب میشدند. باستانشناسان همچنین خانههایی را در سایر سایتها کشف کردهاند که آثار اهلیسازی در آنها در درها، تختها، میزها و صندلیها و ... مشاهده میشود.
نیمکتهای سنگی از نخستین تجلیهای میل انسانی برای جدا شدن از سطح زمین محسوب میشوند (کرنز، ۱۹۹۸). از دوران باستان تاکنون، مواد مختلفی، به ویژه سنگ و مرمر، در ساخت صندلیها به کار گرفته شده است. اسناد باستانشناسی نشان میدهند که اولین اثاثه چوبی در مصر باستان و بینالنهرین مورد استفاده قرار گرفته است (دیلیون، ۲۰۲۳). نخستین صندلیهای ارزشمند و جذاب ساختهشده از چوب با روکش طلا و نقره در آرامگاههای ملکه هتفرس، مادر فرعون خوفو (۱۳۳۴ پیش از میلاد؛ شکل ۱) و فرعون جوان توتآنخآمون (۲۷۲۳ پیش از میلاد؛ شکل ۲) یافت شدهاند.
صندلی شاماش، یک مجسمه از خدای بابلی حقیقت و عدالت (۱۷۹۲ پیش از میلاد)، او را نشسته بر روی صندلیاش نشان میدهد، در حالی که حمورابی، پادشاه بابل، در مقابل او با تعظیم، قوانین ۲۸۲گانهاش را ارائه میدهد. یونانیان از چهارپایههایی با ساختار X استفاده میکردند که به چهارپایه کلیسموس معروف بود (۲۰۰۰ پیش از میلاد؛ شکل ۳). رومیها پس از پرداخت این چهارپایهها، آنها را به صندلی معروف کوروله تبدیل کردند (شکل ۴) (هس و کیس، ۲۰۱۴). صندلی میسنی، مربوط به ۱۵۰۰ پیش از میلاد (شکل ۵)، و صندلی مرمرین سیکلادی مربوط به ۴۰۰ پیش از میلاد (شکل ۶)، هر دو در یونان مورد توجه گسترده قرار گرفتند. این امر در یک نقش برجسته از پیشانی شرقی پارتنون که هرا و زئوس را در حال نشستن نشان میدهد (۴۳۸ پیش از میلاد) به تصویر کشیده شده است.
صندلی محمد پنجم (۱۳۵۰ میلادی)، ساختهشده از خاتمکاری مروارید و عاج، در موزه الحمرا در گرانادا به نمایش گذاشته شده است (شکل ۷).
در اوایل قرن بیستم، میراث آکادمیک، هنری، رقابتی، نمادین و معنوی صندلی مورد توجه قرار گرفت. یک تصویر میتواند به یک ایده تبدیل شود (دمتریوس، ۲۰۰۱). صندلیهای چوبی خمیده آنتونی گائودی در کازا باتلو و کازا کلوِت (۱۹۱۲) سبک آرتنوو را با انحناهای روانی به تصویر میکشند که بازتابی از نماهای معماری و فلسفه او درباره «هنر زندگی» هستند (کالینز، ۲۰۲۴). صندلی قرمز و آبی طراحیشده توسط گریت ریتفلد در خانه شرودر، فلسفه طراحی دِ استایل را نشان میدهد و چشمانداز معماری او را منعکس میکند.
صندلی بارسلونا اثر لودویگ میس ون در روهه (۱۹۲۹)، با قاب X شکل از استیل مسطح کروم شده، ویژگیهای فرمی و ساختار مفهومی معماری او را منعکس میکند و سبک مینیمالیستی جدیدی را ارائه میدهد (بلاسر، ۱۹۸۲، ص ۱۲).
مدرنیستها اطمینان داشتند که میتوانند اهداف خود را بهعنوان توسعهدهندگان، اندیشمندان و ایدهآلگرایان محقق کنند، بدون توجه به نظرات دیگران (دورمر، ۱۹۹۳، ص ۱۱۸). همزمان، مسئولیت سنگینی نسبت به نیازها و ترجیحات کاربران بر دوش داشتند. حس یک شروع تازه، یکی از ویژگیهای مهم دوران پس از جنگ است. دیزاینرهای مدرن مصمم بودند که اشیای مناسبی با انرژیهای رمانتیک و پیشرو خلق کنند (موتزیوس، ۲۰۱۲). آنان اختراعات خود را ماجراجویانه میدانستند و همچون انسانگرایانی عمل میکردند که به عقلانیت و معنویت باور داشتند (دورمر، ۱۹۹۳، ص ۱۳۰).
سیاست و فلسفه نقشهای کلیدی در زندگی روزمره مردم ایفا میکنند، خواه مسئله غذا باشد یا دیزاین مبلمان. سرژ گیلبو در کتاب چگونه نیویورک ایده هنر مدرن را دزدید (۱۹۸۳)، به نقش سیاست در هنر پرداخت و ادعا کرد که آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) از نمایشگاهها، بروشورها و نشریاتی که هنرمندان و دیزاینرهای آمریکایی را برجسته میکردند حمایت کرد تا هنر مدرن، که منشأ آن فرانسه بود، را ترویج دهد (گیلبو، ۱۹۸۳، ص ۳۴). به گفته استاین، بسیاری از هنرمندان آمریکایی با هیجان اعلام کردند: «ما به نیویورک همانند پاریس برای تحولات جدید نگاه خواهیم کرد» (استاین، ۱۹۸۴، ص ۶۲).
با بستهشدن مدرسه باوهاوس توسط نازیها در ۱۹۳۳، گروههای دیزاین آمریکایی از این موقعیت بهره بردند. بسیاری از هنرمندان، دیزاینرها، و معماران برجسته اروپایی به دلیل خشونت و سوءاستفادهایی که در کشور خود تجربه کرده بودند، به آمریکا مهاجرت کردند. موادی که عمدتاً برای اهداف دفاعی استفاده میشدند، برای ساخت مبلمان به کار رفتند. والتر گروپیوس، الوار آلتو، میس ون در روهه، لوکوربوزیه و فرانک لوید رایت، از پیشگامان مدرنیسم در معماری به شمار میروند.
با ظهور آمریکا بهعنوان یک ابرقدرت، ظاهر رسمی مبلمان و دیزاین داخلی مدرن به ایدهآل تبدیل شد و تمام رقبا سعی کردند از آن تقلید کنند (گیلبو، ۱۹۸۳، ص ۳۸). دورمر (۱۹۹۳، ص ۶۷) باور داشت که ظاهر رسمی دیزاین مبلمان، فراتر از سیاست و جنگ، شامل حس آرامش، رنگهای مناسب، نور، امنیت، سطوح صاف، الگوهای ساده و مینیمالیسم بود. جنبش مدرنیسم دهه ۱۹۲۰ تمام عناصر تزئینی را حذف کرد و ساختمانها و فضاهای داخلی را کاربردیتر ساخت.
با این حال، دهه ۱۹۴۰ به دلیل بازگشت به دیدگاههای سنتی و تلفیق آن با نوآوری، دورهای پرتنش بود (اولتینبرانس، ۲۰۱۳). در این دوره، دیزاینرها نیازهای در حال تغییر خانههای کوچکتر را در نظر گرفتند. برای گروههای کمدرآمد و متوسط، اولویت با مقرونبهصرفه بودن و عملکردیبودن مبلمان بود.
در دوران پستمدرنیسم، دیزاینرها با تمرکز بیشتر بر آناتومی انسانی و ارگونومی، مواد و تکنیکهای مختلفی را امتحان کردند: مبلمان تاشو، قابل حمل، قابل شستشو، بادی، خودمونتاژ، یکبارمصرف و بازیافتی. از این رو، دیزاینرها، هنرمندان و معماران از قرن بیستم تاکنون رویکردی رقابتی، خلاقانه و تجربی نسبت به دیزاین صندلی نشان دادهاند.
دنیای دیزاین صندلی شامل آزمایشهای متنوعی با مواد مختلف است. تکنیک خم چوب، لمینتهای چوبی، رزینهای اکریلونیتریل بوتادین استایرن، پلیوینیل کلراید، مواد قالبگیری، پوشش پارچهای فوم پلییورتان، زوایای نرمشده با منحنیهای داخلی، و کاغذ ترکیبشده با سایر مواد از جمله فناوریها و پیشرفتهای جدیدی هستند که تولید صندلی را بهبود بخشیدهاند. صندلیهای انباشتهشونده، چرخان، و گهوارهای با یا بدون روکش با یک، دو، سه یا چهار پایه و دیزاینهای ساده یکتکه یا چندتکه از نمونههای این نوآوریها هستند.
از قرن بیستم، مواد اقتصادیتری در دیزاین صندلیها به کار گرفته شدهاند. به عنوان مثال، آلیاژهای آلومینیوم در دیزاین صندلی Cesca B32 مارسل بروئر با نیبافت در ۱۹۲۶ استفاده شد. پول کیِرهولم نیز از همین ماده برای صندلی هاماک در ۱۹۵۱ استفاده کرد. اولین بار در ۱۹۳۸، آلوار آلتو از تسمه پارچهای در صندلی دستهدار خود بهره برد. نمونههای دیگری از این روند شامل صندلی انباشتهشونده رابین دی در ۱۹۶۳ و صندلی تام دیکسون از پلیاستایرن منبسطشده برای فستیوال دیزاین لندن در ۲۰۰۶ هستند. صندلی S که توسط تام دیکسون در ۱۹۸۸ با استفاده از حصیر بافتهشده دیزاین شد نیز یکی از نمونههای هیجانانگیز است.
فرانک گری با انواع مختلفی از مواد، از جمله مقواهای انباشتهشده، آزمایش کرد؛ نمونههایی همچون صندلی کانتور در ۱۹۷۰ و صندلی کنار دیوار ظریف Wiggle در ۱۹۷۲ که تضادی چشمگیر با شخصیت سخت مقوای استفادهشده در آن داشتند (واتسون-اسمیت، ۲۰۱۴). صندلی Mezzadro دیزاینشده توسط آکیله و پیر جیاکومو کاستیلیونی در ۱۹۵۷ و صندلی جهانی انباشتهشونده جو کلمبو با استفاده از نایلون و پلیپروپیلن در ۱۹۶۵ نیز مثالهای دیگری از این روند هستند.
نمونهای برجسته دیگر زوج استثنایی چارلز و ری ایمز هستند که از اوایل فعالیت خود، با استفاده از زِنالوی (پلیاستر تقویتشده با فایبرگلاس) در دیزاین صندلی پوستهای رزینی خود در ۱۹۴۹، به نوآوری پرداختند. صندلی لاکچری ایمز لانژ که در ۱۹۵۵ دیزاین شد، نتیجه آزمایشهای متعدد بود و اولین تولید آنها برای بازار لوکس به شمار میرفت. این صندلی از سه پوسته چوبی قالبگیریشده با روکش چوب رزوود و روکش چرمی ساخته شده بود و پایه چرخان آن از آلومینیوم ریختهگریشده طراحی شده بود (ویلهاید، ۲۰۰۰، ص ۲۳). چارلز و ری ایمز بر این باور بودند که همه چیز در نهایت به هم متصل است—افراد، ایدهها، و اشیا—و کیفیت این ارتباطات کلید عملکرد مناسب در کلیت است.
ادامه دارد...