rost logo

تئوری‌پردازی صندلی: تاریخ، فرهنگ و دیزاین - بخش اول

rost logo

تئوری‌پردازی صندلی: تاریخ، فرهنگ و دیزاین - بخش اول

پرونده‌ی «صندلی به‌عنوان بیانیه»
تئوری‌پردازی صندلی: تاریخ، فرهنگ و دیزاین - بخش اول

 

این متن ترجمه‌ای است از مقاله «تئوری‌پردازی صندلی: تاریخ، فرهنگ و دیزاین» که در سال ۲۰۲۴ توسط  Inas Alkholy نوشته و در EVOLUTIONARY STUDIES IN IMAGINATIVE CULTURE منتشر شده‌است. 
این ترجمه در سه بخش و در قالب پرونده «صندلی به‌عنوان بیانیه» ارائه خواهدشد. 

 

چکیده

این مقاله با الهام از اثر «جایگاه روح: سه صندلی» آرتور دانتو، به بررسی جایگاه صندلی به‌عنوان منبعی از قدرت و اقتدار پرداخته و اهمیت زیبایی‌شناختی صندلی‌ها و دیزاینرها آن‌ها را مورد تحلیل قرار می‌دهد. همچنین، دلیل دیزاین‌های متفاوت صندلی در فرهنگ‌های گوناگون، با وجود داشتن عملکردی مشترک یعنی نشستن، بررسی می‌شود. در این پژوهش، صندلی به‌عنوان یک اثر هنری و پدیده‌‌ی دیزاین، از منظر تاریخی، فرهنگی، سبکی و زیبایی‌شناختی مورد مطالعه قرار گرفته است. داده‌های پژوهش از طریق مرور جامع متون، گزارش‌ها، اسناد آرشیوی و بازدید از موزه‌ها گردآوری شده‌اند و روش‌های توصیفی، تاریخی و تحلیلی برای بررسی میراث دینی، نمادین، معنوی، هنری، رقابتی و آکادمیک صندلی به کار رفته است.
با وجود عملکرد مشابه، صندلی جایگاهی بالاتر از مبل، تخت یا نیمکت دارد، زیرا جایگاه اجتماعی، تحصیلات، دانش و سلیقه هنری افراد را به نمایش می‌گذارد. با این حال، در سال‌های اخیر، جنبه‌های کاربردی، استفاده از مواد ارزان‌قیمت و مسائل مالی، بر زیبایی‌شناسی غلبه کرده‌اند. یافته‌های این پژوهش می‌تواند به دیزاینرهای جوان صندلی کمک کند تا بر نوآوری و رقابت‌پذیری خود تأکید بیشتری داشته باشند.

 

 

در مقاله‌ی «جایگاه روح: سه صندلی» که در سال ۱۹۸۷ منتشر شد، آرتور دانتو بر ویژگی منحصربه‌فرد یا «امضا»ی صندلی (صفحه ۱۵۰) تأکید کرد؛ عاملی که به صندلی قدرت و اقتدار می‌بخشد. او همچنین اشاره کرد که نشستن یک فرد، در حالی که دیگران ایستاده‌اند، معنای مهمی دارد. دانتو در ابتدای این مقاله الهام‌بخش به صندلی‌های آکادمیک پرداخته است، چرا که او در زمان تصدی کرسی فلسفه جانسونی، مسئولیت صندلی افتخاری و صندلی برجسته‌ی پژوهشگران را بر عهده داشت (سی و سومین جلد از مجموعه‌ی «کتابخانه فیلسوفان زنده» به زندگی و فلسفه‌های آرتور دانتو اختصاص دارد [آکسیه و هان، ۲۰۱۳]).
دانتو ابتدا درباره صندلی‌های افتخاری صحبت کرده و سپس به هنر و دیزاین صندلی می‌پردازد. صندلی‌های آکادمیک، که به «کاتدرا» معروف‌اند، تاریخچه‌ای طولانی دارند که به دانشگاه‌های قرون وسطی بازمی‌گردد (دانتو، ۱۹۸۷، صفحه ۱۵۴). اگرچه بررسی صندلی پس از مطالعه دانتو و دیگر پژوهش‌هایی که دیزاین صندلی را از جنبه‌های مختلف تحلیل کرده‌اند، بسیار دشوار است، این پژوهش به صندلی به‌عنوان یک اثر هنری، نه یک محصول، می‌نگرد. همچنین، تلاش می‌کند به پرسش دانتو پاسخ دهد: «چرا صندلی؟ چرا میز یا تخت نه؟» اگرچه پاسخ به این پرسش ساده به نظر می‌رسد، اما این‌گونه نیست؛ برای درک انگیزه‌های دیزاینرها و معمارانی که صندلی دیزاین می‌کنند، باید نمادگرایی صندلی از تاریخ باستان تا دوران معاصر مورد بحث قرار گیرد.
صندلی را می‌توان در هر زمان و به هر دلیل استفاده کرد و وجود آن به‌عنوان یک قطعه مبلمان، ارزش ذاتی انسان‌ها را به رسمیت می‌شناسد. دانتو (۱۹۸۹) بیان می‌کند: «صندلی حواس را برای تفکر آزاد می‌گذارد...» (صفحه ۱۵۸). به همان شیوه که دانتو صندلی را با اقتدار، کنترل و حاکمیت مرتبط دانست، این مفهوم در زندگی سیاسی نیز قابل مشاهده است، همان‌طور که در کتاب و پروژه هنری چیدمان خالد الحمزه (۲۰۰۹) با عنوان «تبلیغ هنر و پروپاگاندای انتخاباتی» به تصویر کشیده شده است. کتاب و پروژه الحمزه تلاش داشتند تقلب انتخاباتی و فساد اجتماعی را در مسیر دستیابی به قدرت و منافع شخصی به سخره بگیرند.
صندلی عنصری مشترک در تمام جنبه‌های زندگی و کار است و به‌عنوان یک عنصر اساسی و محوری، نقشی مهم در زندگی روزمره ایفا می‌کند. اهمیت آن از این واقعیت ناشی می‌شود که هر فرد تلاش می‌کند تا در زندگی جایگاهی نمادین بیابد و حقی برای زندگی کردن داشته باشد (الحمزه، ۲۰۰۹، صفحه ۳۴). صندلی «یک نشانگر فضایی، نمادی از جایگاه اجتماعی، وسیله‌ای برای تزئین و بیانی از قصد هنری» است (ویلهاید، ۲۰۰۰، صفحه ۶).
آیا خلق یک دیزاین جدید برای صندلی به دنبال ارائه محصولی کاربردی، افزودن اثری هنری به تاریخ صندلی یا ایجاد یک نماد است؟ وقتی از چارلز ایمز پرسیده شد که آیا دیزاین یک مفهوم فردی است، او تأثیر تاریخ را مورد توجه قرار داد و دیزاین را این‌گونه تعریف کرد: «طرحی برای ترتیب دادن عناصر به‌منظور دستیابی به هدفی خاص ... اگر به اندازه کافی خوب باشد، بعدها ممکن است به‌عنوان هنر قضاوت شود» (هرمان میلر، بدون تاریخ). ایمز با بیان اینکه «دیزاین به نیاز پاسخ می‌دهد»، احتمالاً به نیازهای کاربران اشاره داشت. با این حال، اگر دیزاینر باید خود کاربری ماهر و خلاق باشد، هزاران دیزاین مختلف می‌تواند در طول زمان شکل گیرد. تاکنون هیچ مطالعه‌ای به نیازهای فکری هنرمندان، دیزاینرها یا معماران نپرداخته است.
صندلی‌های معروفی مانند صندلی کنتیلور اولین بار توسط مارت استام (۱۹۵۰) یا صندلی پوگو اثر پیتر و آلیسون اسمیتسون (۱۹۶۶، صفحه ۳۶) و هر صندلی چهارپایه‌ای دیگر، همگی عملکردی مشابه برای کاربر نهایی دارند. نیازهای کاربران همواره باید در بحث درباره یک شیء یا محصول مورد توجه قرار گیرند.
علاوه بر نمایش رابطه میان حاکمان و مردم (کرانز، ۱۹۹۸)، صندلی‌ها سبک‌های رایج در دوره‌های خاص را نشان می‌دهند و دیزاینرها را به چالش می‌کشند. پیتر اسمیتسون، دیزاین یک صندلی را به «دیزاین یک جامعه در ابعاد کوچک» تشبیه کرده است. ارتباط میان صندلی، بدن و جامعه همواره ثابت است؛ به عبارت دیگر، صندلی می‌تواند بازتابی از ایده‌های جامعه‌شناختی باشد. بدن انسان به‌عنوان ساختاری جذاب، دیزاینرها، هنرمندان و معماران را به چالش می‌کشد تا بهترین دیزاین‌ها را برای آن ارائه دهند (کرانز، ۱۹۹۸، صفحه ۳۴).
علاوه بر ملاحظات ارگونومیکی صندلی‌ها، موضوعات دیگری نیز مطرح شده‌اند. با این حال، تحقیقات در مورد ابعاد تاریخی، هنری و فرهنگی صندلی‌ها و انگیزه‌های دیزاینرها برای دیزاین صندلی‌ها محدود است. این مطالعه با بررسی جنبه‌های مختلف صندلی، از جمله اهمیت فرهنگی، توسعه تاریخی، کاوش در اشکال مختلف، مواد و فرآیندها، جذابیت صندلی برای معماران، تجارت صندلی‌ها، تمایز میان صندلی‌های اصیل و جعلی و پاسخی به پرسش دانتو درباره ماهیت صندلی‌ها، شکاف موجود در ادبیات پژوهشی را پر می‌کند.


داستان صندلی

داستان صندلی از زمانی آغاز شد که اولین انسان روی زمین احساس خستگی کرد و خواست بنشیند و استراحت کند. هر صندلی روایتگر داستان‌هایی درباره ارزش‌ها، جایگاه‌ها و خاستگاه‌هایی است که اهمیت فرهنگی را منعکس می‌کنند. برخی نقش‌های صندلی در مفاهیم زبان‌شناختی ریشه دارند، مانند رئیس (chairperson)، کرسی استادی (endowed chair)، ریاست کمیته (committee chair)، صندلی سفارت (embassy chair)، تخت شاهی (throne chair)، کرسی پاپ (papal chair)، کرسی اسقف (bishop chair) و صندلی کورول رومی (Roman curule chair).
لوکوربوزیه صندلی را بر اساس عملکردش به‌عنوان «ماشینی برای نشستن» تعریف کرد (ویلهاید، ۲۰۰۰، صفحه ۷). او با مواد مختلف آزمایش کرد و اشکال متنوعی دیزاین نمود که جایگاه ویژه‌ای در تاریخ صندلی‌ها برای او ایجاد کرد. علاوه بر عملکرد کاربردی، صندلی برای بیان مقاصد زیباشناختی، اجتماعی و سیاسی-اجتماعی دیزاین و استفاده شده است (دورمر، ۱۹۹۳، صفحه ۱۱۷).
ویلهاید تعریف صندلی بر اساس عملکردش را رد کرد و تأکید نمود که چهارپایه‌ها و نیمکت‌ها نیز همان عملکرد صندلی را دارند. با این حال، به اعتقاد او، صندلی یک جایگاه فرمانروایی، نمادی از اقتدار، نشان‌دهنده موقعیت و ثروت، ابزاری برای تزئین و بیانی از نیت‌های هنری است (ویلهاید، ۲۰۰۰، صفحه ۶). او همچنین صندلی را انسانی‌ترین عنصر مبلمان توصیف کرد و ایده تنوع صندلی‌ها در یک فضا را به گردهمایی افراد تشبیه کرد.
دیزاین‌های معاصر نشان می‌دهند که صندلی همچنان جایگاهی برای اقتدار، نوآوری و رقابت است. در مقاله «استبداد صندلی: چرا به دیزاین بهتر نیاز داریم»، هندرن (۲۰۲۰) اشاره کرد که همه دیزاینرها نیازهای آناتومیکی و بدنی انسان را در نظر نمی‌گیرند. او توصیه کرد که صندلی‌ها باید در دسترس، راحت، نوآورانه و مقرون‌به‌صرفه باشند. پاپانک (۱۹۷۱، صفحه ۱۴) در کتاب دیزاین برای دنیای واقعی اظهار داشت که دیزاینرها دچار تحولی شده‌اند که نگرانی‌هایی درباره تأثیر آن بر ایمنی ایجاد کرده است.
در دهه‌های اخیر، نقش دیزاینرهای محصول به سمت تغییر محیط‌های انسانی، منابع و حتی خود انسان‌ها حرکت کرده است. با اینکه بسیاری از افراد از تلاش دیزاینرها برای ارتقای خلاقیت در صندلی‌ها حمایت می‌کنند، برخی دیگر مخالف آن هستند. لوس (۱۹۰۸، صفحه ۶۶) در مقاله تزئینات و جنایت گفت بهترین صندلی، راحت‌ترین صندلی است، نه صندلی‌ای که دیزاین منحصربه‌فردتری دارد.
از سال ۱۹۴۸، دیزاینرها صندلی‌هایی خلق کرده‌اند که بیانیه‌های زیباشناختی ارائه داده و نمونه کارهای هنری آن‌ها را تقویت کرده است. دورمر (۱۹۹۳، صفحه ۱۲۶) در توصیف دیزاین خوب صندلی، مفاهیمی همچون انسان‌گرایی، منطق، نظم، ایمان، عقل‌گرایی و خرد را مطرح کرد. به اعتقاد او، یک صندلی خوب ما را به بازنگری رابطه‌مان با دارایی‌ها و دنیای اطراف ترغیب می‌کند؛ پرسش‌ها و پاسخ‌هایی که همواره باز و در حال توسعه هستند (دورمر، ۱۹۹۳، صفحه ۱۴۲).
با وجود اینکه چارچوب ساختاری صندلی‌ها بندرت از سه عنصر اصلی یعنی نشیمنگاه، پشتی و پایه فراتر می‌رود، تنوع وسیع دیزاین‌ها شگفت‌انگیز است. با این حال، ترتیب این عناصر و نسبت‌های اختصاص داده‌شده به هر بخش، دیزاین‌های متفاوتی را توسط دیزاینرهای مختلف ایجاد می‌کند. قرن بیستم شاهد گسترش و تنوع فلسفه‌های هنری، مفاهیم دیزاین، تحولات زیباشناختی و ساختار پیچیده فرآیندهای دیزاین بوده است (آسنسیو، ۲۰۰۷؛ فیئل و فیئل، ۲۰۲۲).
در کتاب DesignDesign: Furniture & Lights، آسنسیو (۲۰۰۷) هدف دیزاین مؤثر را مورد بحث قرار داد. او به بررسی سازماندهی بهینه اجزای سازنده در یک ترکیب پرداخت تا به تعادل هماهنگ و ملاقات‌های بصری دست یابد. دیزاین عملی مفاهیم، دیدگاه‌ها و اصول متقاعدکننده‌ای را در مورد اشیاء برای دستیابی به اهداف خاص انتقال می‌دهد (فیئل و فیئل، ۲۰۲۲، صفحه ۷). این تلاش آگاهانه و غریزی برای ایجاد شکلی هدفمند است (پاپانک، ۱۹۷۱، صفحه ۶۶). برای درک کامل صندلی‌ها به‌عنوان محصولات تولیدی یا آثار هنری، آگاهی از ریشه‌ها، فرم، سبک و تاریخ تکامل آن‌ها ضروری است. این درک نیازمند تجربه بصری است.

ادامه دارد...
 

Rost on
Rost Letter
rost innovation studio