هیچ چیز یکباره اتفاق نمیافتد. هر جنبش یا سبکی که تا به امروز در هنر ظهور کرده، خاستگاه و پیشینهای داشته است. جنبشهای هنری اغلب ریشه در شرایط فرهنگی و زیستمحیطی یک منطقه دارند و در تعامل با تحولات سیاسی-اجتماعی، رفته رفته شکل میگیرند. دیزاین نیز از این قاعده مستثنی نبوده و نیست. دیزاین اسکاندیناوی همانطور که از نامش برمیآید، شیوهای از طراحیست که ریشه در سنتهای کشورهای شمال اروپا یا به طور مشخصتر حوزهی اسکاندیناوی (سوئد، نروژ و دانمارک) دارد. این حوزه از دیرباز دارای شرایط زیستمحیطی بسیار منحصربهفردی بوده که بر همهی ابعاد زندگی ساکنانش تاثیری چشمگیر داشته است. خواهیم دید که چگونه طبیعت خشن، زمستانهای سرد و طولانی و برخوردار نبودن از نور کافی خورشید، الهامبخش شیوههای دیزاین فضا و اشیاء در این جغرافیای ویژه شد و چگونه در واکنش به این شرایط، بنیانها و اصول دیزاین اسکاندیناوی شکل گرفت.
بقا در شمال مستلزم کاربردی بودن هر آن چیزی بود که به نحوی در زیست روزمرهی مردمان نقش داشت، درنتیجه، این ایده که نیاز به هر چیز تنها با کارآیی آن است که معنا مییابد، سالهای طولانی در جهانبینی اسکاندیناوی ریشه دوانده بود. درست از دل همین نقطه نظر است که یکی از مهمترین اصول این سبک که امروزه آن را با نام کارکردگرایی (Functionalism) میشناسیم پدید میآید. کارکردگرایی به بیان ساده، یعنی مبنا و اولویت دیزاین، استفادهی عملی و کاربردی از اشیاست. در طی تکامل دیزاین اسکاندیناوی، دیزاینرها از توجه به ظرافت و زیبایی نیز چشمپوشی نکردهاند و برقراری تعادل میان زیبایی و سهولت در استفاده را اساس کار خود قرار دادهاند.
به دلیل زمستانهای سخت و تاریکی زیاد، مردم این منطقه ناچار بودند زمان قابل توجهی را در خانههایشان بگذرانند، پس طبیعی بود که محیط خانه برایشان از اهمیت بالایی برخوردار باشد. از دریچهی نگاه اسکاندیناویایی، خانه مکانیست که در انتظار بازگشت ماست تا هرآنچه که دارد را با گشادهدستی در اختیارمان قرار دهد، از این رو فضای خانه و متعلقاتش میبایست در خدمت تسهیل زندگی روزمره، افزایش انرژی و نور و ایجاد محیطی آرام و دنج برای ساکنانش باشد. ایدهی سادگی (Simplicity) و مینیمالیزم (Minimalism) نهفته در این سبک، نشئت گرفته از همین رویکرد به فضاست. تعداد اندک وسایل خانه، دیوارهای سفید و استفاده از رنگهای مونوکروم و خنثی فرصتی فراهم میکرد تا فضا گنجایش بیشتری برای نور طبیعی داشته باشد. حذف هر چیز غیرضروری بهنفع حضور نور، راه حلی فوقالعاده برای سر کردن با 9 ماه تاریکی! همینها شدند عناصری تکرارشونده در این سبک که هنوز هم شاهدش هستیم.
زیباییشناسی دیزاین اسکاندیناوی توأمان که با گذشت زمان تکامل یافته و به شرایط پیرامون و نیازهای روز به شیوهی خودش پاسخ داده، از سنتهای طراحی خود دور نشده و این ارزشها را به عنوان عنصری هویتساز در خود درونی کرده است. در کشورهای حوزهی اسکاندیناوی بر خلاف دیگر کشورهای اروپا و آمریکا، انقلاب صنعتی دیرتر و با مقیاس کوچکتری اتفاق افتاد، از این رو سنتهایی نظیر استادکاری (Craftsmanship) که یکی از ارزشهای اصلی این سبک است هیچگاه از خلق هنری جدا نشد و بدون خلل ادامه یافت. استادکاری کیفیتی است برآمده از خلق اشیایی کاربردی که مهارت، شوق و توجه به جزئیات را در هم میآمیزد و همنشینی بینقصی از فرم و کارآیی را به نمایش میگذارد.
جنبش فرهنگی-هنری مدرنیزم که در اواخر قرن نوزده سربرآورد، گسست از هر آن چیزی بود که تا پیش از آن در دنیای هنر وجود داشت. از این رو گستردگی بسیار قابل توجهی در کشورهای مختلف پیدا کرد و انبوهی از جنبشهای فرهنگی و هنری از دل آن پدید آمد. دیزاینرها اسکاندیناوی نیز از قافله عقب نماندند و در نیمهی اول قرن بیست، با وامگیری از جنبشهای مطرح مدرنیزم سبکی از دیزاین را صورتبندی کردند که در سالهای بعد شهرت و محبوبیت بسیاری در سطح بینالمللی پیدا کرد. دیزاین اسکاندیناوی علیرغم سنتهای طولانی و پیشینهاش، تا دهه ی 1950 به شهرت چندان زیادی در سراسر جهان دست نیافته بود تا اینکه حدفاصل سالهای 1954-1957 نمایشگاهی تحت عنوان "دیزاین در اسکاندیناوی" تور خود را در آمریکا و کانادا شروع کرد. اصطلاح سبک دیزاین اسکاندیناوی به شکلی که امروز میشناسیمش از عنوان همین نمایشگاه سرچشمه میگیرد. در این رویداد با هدف ترویج شیوهی زندگی اسکاندیناویایی، آثار مختلفی از طراحان شمال اروپا به نمایش گذاشته شد که عصارهی مولفههای سبکی دیزاین اسکاندیناوی را به همگان نشان میداد.
علاوه بر اصول اولیهی دیزاین اسکاندیناوی که پیشتر به آنها اشاره شد، امروزه این سبک را با ویژگیهایی همچون احترام به طبیعت و منابع آن، استفادهی زیاد از چوب در کنار متریالهای طبیعی و پایدار دیگر، استفاده از خطوط ساده و فرمهای رها با الهام از طبیعت، کیفیت و دوام در کنار مقرون به صرفگی، محیطهای روشن با نور طبیعی، استفاده از منسوجات طبیعی مانند پشم، کتان، لینن و کاربرد رنگهای خنثی مانند سفید، خاکستری با همراهی مشکی یا رنگهای روشن و مات میشناسیم.
دیزاین اسکاندیناوی تنها شیوهای از دیزاین نیست، بلکه جهانبینی است که احترام به زندگی و ارزشهای انسانی را در کوچکترین اشیاء زیست روزمره متبلور میکند و حسی از سرزندگی را در لحظات ما جاری میکند.