

عصاره زندگی طبقه متوسط، که اغلب با کوشش برای راحتی، ثبات و توجه به سلیقه شخصی شناخته میشود، در هیچ جایی بیشتر از انتخاب و چیدمان مبلمان نمایان نیست. از اجزای پیچیده تراشیدهشده اوایل قرن بیستم تا طرحهای مینیمالیستی دوران مدرن، تحول مبلمان در خانههای طبقه متوسط بازتابیست از تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در طول تاریخ.
داستان مبلمان طبقه متوسط از اوایل دهه ۱۹۰۰ آغاز میشود، دورانی که مشخصه آن انقلاب صنعتی است. این دوره شاهد تحول سریعی از مبلمان دستساز و هنری به تولید انبوه بود. ظهور تولید خط مونتاژ، مبلمان را برای طبقه متوسط در حال گسترش، جمعیتی که به دلیل افزایش شغلهای صنعتی و دفتری در حال افزایش بود، قابل دسترس و مقرون به صرفهتر کرد. این دموکراتیزه شدن لوازم خانگی گام مهمی بود چرا که زمانی مبلمان انحصاراً متعلق به ثروتمندان بود.
در طول قرن بیستم سبکهای مختلفی ظاهر شدند که سلایق و ارزشهای تغییریافته طبقه متوسط را منعکس میکردند. جنبش آرتدکو در دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ با شکلهای هندسی جسورانه و تزئینات اشرافی، خوشبینی و رونق دوران پس از جنگ جهانی اول را بازتاب میدادند. در مقابل، رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ دیزاین محافظهکارانهتر مبلمان را به همراه داشت که بر عملکرد و دوام تأکید داشت تا بر روی سبکهای آراسته.
دوران پس از جنگ جهانی دوم یک تغییر مهم دیگر را نشان داد. افزایش زندگی حومهای و انفجار فرزندآوری در دهه ۱۹۵۰ بر دیزاین مبلمان تأثیر عمیقی گذاشت. تأکید بیشتری بر ایجاد فضاهای زندگی راحت و مناسب خانواده وجود داشت. این دوره شاهد ظهور مبلمان مدولار و دیزاینهای باز بود، مفاهیمی که با ایدهآل طبقه متوسط از خانهای کاربردی اما زیبا از نظر زیباییشناسی هماهنگ بودند.
پیشرفتها در مواد و فناوری به طور مداوم بر انتخابهای مبلمان طبقه متوسط تأثیر گذاشتهاند. معرفی مواد جدید مانند فایبرگلاس و فورمیکا در اواسط قرن بیستم اجازه دیزاینها و رنگهای نوآورانهای داد که سریعاً توسط خانوادههای طبقه متوسط که مشتاق نمایش مدرنیته و پیشرفت در خانههای خود بودند، پذیرفته شد. پایان قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم شاهد تغییر به سمت مواد پایدار و زیستمحیطی بود، که نشاندهنده آگاهی رو به افزایش از مسائل زیستمحیطی در میان طبقه متوسط است.
پدیده جهانیشدن دیزاین مبلمان را نیز بهشدت تحت تأثیر قرار داد. تأثیرات از نقاط مختلف جهان در خانههای طبقه متوسط بیشتر آشکار شد. به عنوان مثال، زیباییشناسی مینیمالیستی دیزاین ژاپنی، با تأکید بر سادگی و عناصر طبیعی، در بسیاری از خانههای طبقه متوسط پیدا شد. همچنین، بافتهای پر نقشونگار صنایع دستی آفریقایی و آمریکای جنوبی بر انتخابهای پارچه و روکش تأثیر گذاشت. اگرچه در این میان دیزاین اسکاندیناوی دست بالا را گرفت و عمومیت ویژهای یافت.
با ورود به قرن بیستویکم، عصر دیجیتال تأثیر عمیقی بر دیزاین و مصرف مبلمان گذاشته است. پلتفرمهای خرید آنلاین، طیف گستردهای از سبکها و دیزاینها را در دسترس طبقه متوسط قرار دادهاند. رسانه های اجتماعی و وب سایتهای دیزاین داخلی نیز نقش مهمی در تأثیرگذاری بر روند مبلمان دارند. ظهور دفاتر خانگی به دلیل افزایش ترتیبات کار از راه دور منجر به افزایش تقاضا برای مبلمان ارگونومیک شده است و راحتی را با عملکرد ترکیب می کند. این دفاتر خانگی نمود ظهور طبقه متوسط جدید است که بخش اعظم آن فریلنسرها هستند.
شخصیسازی به یک روند قابلتوجه در مبلمان طبقه متوسط تبدیل شده است. جنبش DIY که توسط آموزشهای آنلاین و برنامههای تلویزیونی تقویت شده است، افراد را قادر میسازد تا مبلمان خود را سفارشی کنند و هر قطعه را منحصربهفرد و منعکسکننده سبک شخصی کند. این روند همچنین با اهمیت فزاینده پایداری مرتبط است، زیرا بسیاری از آنها به جای خرید اقلام جدید، مبلمان قدیمی را تعمیر یا بازسازی میکنند.
با وجود این پیشرفتها، صنعت مبلمان با چالشهایی بهویژه از نظر پایداری و تولید اخلاقی مواجه است. طبقه متوسط که به طور فزایندهای از این مسائل آگاه است، اکنون بیشتر به سمت برندها و دیزاینهایی که بر رویههای سازگار با محیط زیست و شرایط کار اخلاقی تأکید دارند، تمایل دارند.
آینده مبلمان طبقه متوسط احتمالاً با تمرکز مداوم بر پایداری، ادغام فناوری (مانند مبلمان هوشمند) و تأکید عمیقتر بر طرحهای چندمنظوره برای فضاهای زندگی کوچکتر شکل خواهد گرفت.
مبلمان، در اصل، چیزی بیش از یک کالای کاربردی در یک خانه است؛ انعکاسی از زمانه و آیینهای برای تحولات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه است. برای طبقه متوسط، مبلمان وسیلهای برای بیان هویت، پایبندی به هنجارهای اجتماعی یا به چالش کشیدن آنها و ایجاد فضای زندگی راحت و همسو با ارزشها و آرزوهای آنها بوده است. همانطور که به جلو میرویم، دیدن اینکه چگونه طبقه متوسط به تأثیرگذاری و شکل دادن به دنیای دیزاین مبلمان و کارایی ادامه می دهد، جذاب خواهد بود.