از مطالعههای معنایی و نشانهشناسی میتوان برای درک جنبههای ارتباطی در دیزاین محصول استفاده کرد. استفاده از نشانهشناسی بهمنظور درک روابط پیچیده بین فرم و معنا و همچنین بهعنوان ابزاری برای نقد محصول در تحلیل مسائلی مانند هویت، استعارهها و نگرش در مصنوعات بسیار حیاتی و حائز اهمیت است. بااینوجود نشانهشناسی امروزه به ساختار کلاسیک و طبقهبندیهای نشانهشناسی توجهی ندارد، بلکه بیشتر به دنبال این است که معنا و ساختار نشانه در محصول چگونه درک میشود و در دنیای واقعی به حیات خود ادامه میدهد.
نشانهشناسی به ما کمک میکند تا به معانی و ساختارهایی پی ببریم که در کتابها نوشته نشدهاند و در هیچ محصولی قابل رؤیت نیستند. شما به واسطه نشانهشناسی قادر به درک کدهایی پیچیده و نامتناهی خواهید بود. فردینان دو سوسور زبانشناس و نشانهشناس سوئیسی نشانهها را بهعنوان بخشی از زندگی اجتماعی میدانست، امبرتو اکو اعتقاد داشت که «همه چیز میتواند نشانه باشد»؛ نشانههای ترافیکی، نمادها یا تصاویر و در واقع هر چیزی که بر چیز دیگر دلالت کند نشانه است.
ساختمانها، مبلمان و محصولات سرشار از نشانهها هستند. معنای صریح و ضمنی دو مفهوم اصلی در نشانهشناسی هستند. معنای صریح به مفهوم مستقیم و واضح است. در زمینه محصولات، مفهوم معنای صریح در بعد عملکرد اصلی محصول و در جواب چیستی آن مطرح میشود، برای مثال وقتی میگوییم صندلی چیست؟ یا موبایل چیست؟ پاسخ به این سؤال جنبه صریح و عملکردی محصول محسوب میشود: محصولی که بر روی آن مینشینیم؛ محصولی که هنگام برقراری تماس از آن استفاده میکنیم.
دیزاینرهایی مانند دونالد نورمن که در این حوزه مطالعه میکنند، به توسعه این زمینه کمک کردهاند. مطالعه در مورد نشانههای عملکردی و شناختی و چگونگی شکلگیری آن از طریق دیزاین همچنان ادامه دارد. در زمینه مطالعات نشانهشناسی و رسانه نیز باوجوداینکه تفاوت رسانهها با دنیای واقعی برای همگان مشخص است، اما تأثیراتی که رسانه بر ایجاد واقعیات دارد همچنان چالشبرانگیز است.
در بررسی ضمنی نشانهها، دلالت ضمنی بر چگونگی پیادهسازی نشانهها تکیه میکند و میتواند پیامهای متفاوتی را در کنار عملکرد اصلی منتقل کند. یک صندلی میتواند بافتی چوبی سفتوسخت و شخصیتی باوقار را به خود بگیرد یا با دارابودن بافتی نرم و پارچهای و متناسب با ارگونومی، احساس راحتی را به کاربر القا کند. در واقع تضمین در وهله دوم و بعد از تصریح پا به عرصه میگذارد و ارزشهای افزوده را ایجاد میکند.
مارشال مک لوهان با بیان عبارت «رسانه همان پیام است» به نکته جالبتوجهی اشاره کرد و آن هم بازنمایی ذهنی است. تفاوت ذهنیت و عینیت گاهی برای ذهن بسیار دشوار است، چرا که ذهن انسان تمایل عجیبی به روایت دارد، حتی اگر آنها واقعیت نداشته باشند ذهن با تصویرسازی و تجسمبخشی به آنها موجودیت میبخشد تا آنها را درک کند. ذهن به واسطه تصاویر ادراکات خود را ثبت میکند و رسانه محمل تصاویر است.
برای مثال «عکس»، هدف از مسافرت را وارونه کرده است. قبلاً مسافرت میکردیم تا جاهای ناشناخته و ناآشنا را ببینیم و امروز مسافرت میرویم تا چیزهایی را که در عکسها با آنها آشنا شدهایم، از نزدیک ببینیم. دیزاین و عکاسی با ایجاد تصاویری تخیل مخاطبان را به بازی میگیرند و محتوا به مخاطب منتقل میکنند، حتی اگر مدلول بروز فیزیکی و عینیتی نداشته باشد. این خصوصیت میتواند هم بهعنوان جنبهای مثبت و هم بهعنوان جنبهای منفی به کار برود.
استفاده از استعارات و ادغام محصول با زندگی مصنوعی و مجازی مبحثی جدید را تحت عنوان Product Polemics مطرح کرده است و بر استعارههای مجازی و واقعی تمرکز دارد. استفاده از استعاره در دیزاین اساسی است و بهکارگیری آن در محصولات، گرافیک، فیلم یا رسانه، یک عنصر کلیدی است. رولان بارت میگوید: «شباهت زودتر از فهم کلی درک میشود. انسان وابسته به قیاس است». استعاره به شاخص شدن محصولات در ذهن کمک میکند، بهترین راه استفاده از استعاره این است که به مفهومی که میخواهید در ذهن کاربر ایجاد کنید فکر کنید و سپس با ایجاد مشابهت در فرم و بافت و محتوا آن را در محصول ایجاد کنید تا در ذهن او، آن نشانه و معنا را ماندگار کنید.
نشانه در محصول مشخص میکند که آن محصول چگونه جایگاه اصلی خود را در ذهن مخاطب ایجاد میکند. معنا از تفاوت میان نشانهها منتج میشود و بر دو گونه است: تمایز ناشی از همنشینی و جانشینی. همنشینی در محصول بر ترکیب و جانشینی بر گزینش تکیه دارد.
جانشینی بر پایه تفکیک استوار است. برای مثال موقعیت یک محصول در تبلیغات مبتنی بر تمایز محصول است. نشانهها زمانی به یک رابطه جانشینی وارد میشوند که بتوان یکی را بر دیگری جایگزین کرد؛ آنها میتوانند در همان زمینهی یکسان بروز یابند و شما حق انتخاب دارید و محدودیت آنها همزمان است. اینکه شما حین خریدکردن از میان چندین محصول یکی را انتخاب میکنید، به دلیل خاصیت جانشینی نشانه در محصول است.
همنشینی به ترکیبات و کلیت تمرکز دارد، یک نظام کلی مبتنی بر یک ترکیب منظم از نشانههای متعامل است تا یک رابطه معنادار تشکیل شود. همنشینیهای بزرگ و کوچکی وجود دارند که پیکره کلی و شناختی از محصولات را شکل میدهند. این روابط همگرا، عناصر همنشین را به یکدیگر متصل میکنند و ما در انتخاب محصول آنها را جزء یک دستهبندی تشخیص میدهیم.
منابع و ارتباطات سودمند
Hjelm, S. I. (2002). Semiotics in product design. CID.
Krampen, M. (1989). Semiotics in architecture and industrial/product design. Design Issues, 5(2), 124-140.